مصاحبه با آية اللّه‏ العظمى جعفر سبحانى - صفحه 275

قبر مادرش معلوم است و كتاب دست نخورده اى از او در اختيار نيست و از اين جهت، به تدريج ، حالت افسانه اى به خود گرفته است .
اين رويداد ، هشدارى است براى مسلمانان كه تمام آثار گذشتگان خود را به هر شكلى كه بوده، حفظ كنند كه مبادا به سرنوشت آيين مسيح دچار شوند ! هيچ روشن نيست كه رستاخيز ـ كه پايان عمر آيين اسلام است ـ ، چه زمان به وقوع خواهد پيوست ، و نيز وقت ظهور حضرت ولى عصر(عج) نيز براى كسى معلوم نيست. چه بسا ممكن است قرن ها بعد رخ بدهد و لذا ما بايد تمام آثار اسلامى را حفظ كنيم تا از چنين پديده شومى جلوگيرى شود .

چه ضرورت فرهنگى اى براى تأليف كتاب «الكافى» وجود داشته است ؟

عصر كلينى، عصر حكومت محدّثان سلفى و سركوبى متكلّمان پيرو عقل بود ؛ زيرا در دوران مأمون و الواثق باللّه ، به دانشمندان خردگرا (معتزله) ميدان داده شد و تا حدّى محدّثان ، محدود شدند؛ ولى از خلافت المتوكل به بعد ، ورق برگشت و متكلّمان و فلاسفه، سركوب شدند و ميدان در اختيار محدّثانى قرار گرفت كه هر نقلى را ، سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انگاشته و بدون تحقيق، آن را به رشته تحرير در مى آوردند و از مردم مى خواستند كه به آنها معتقد شوند . در آن زمان ، بويژه اسرائيليات و مسيحيات و مجوسيات با نيرنگ هاى خاصى، وارد حوزه حديث اسلامى شده و همگى جز نادرى، به پيامبر خدا منتسب مى گشت .
در اين ميان ، احاديث جبر و سلب اختيار از بشر ، احاديث تشبيه و تجسيم ، و احاديث حكومت قضا و قدر بر همه چيز، از احاديث مسلم و واقعى به شمار مى رفتند . زمان براى خردورزان به قدرى تنگ شد كه ابوالحسن اشعرى ـ كه چهل سال در دامان معتزله و در خانه رئيس معتزله ابوعلى جبّائى (م 305 ق) تربيت شده بود ـ ، ناچار شد در مسجد بصره از اعتزال، اظهار برائت كند و پيروى خود را از احمد

صفحه از 282