زرارة بن اعين (م 150 ق)؛ 4 . مسند أبى بصير؛ 5 . مسند ابن أبى عمير (م 217 ق).
ان شاء اللّه مؤسّسه دار الحديث، با جذب جوانان خوش ذوق و فعّال، به احياى ديگر مسانيد پرداخته و آنها را منتشر كند .
جايگاه فقهى كلينى و كتاب «الكافى» چگونه است ؟
اجتهاد در عصر كلينى، در حدّ بالايى رشد كرده بود ، به گواه اين كه فضل بن شاذان (م 260 ق) در كتاب ايضاح، مسائل فقهى را به نحوى مطرح كرده و اقامه دليل كرده است كه گويى در عصر ما زندگى مى كند . بنا بر اين بايد گفت كه محدّثان ما بين 260 تا 329 ق، در عين نقل حديث ، از اجتهاد بالايى نيز برخوردار بوده اند .
شيخ كلينى در كتاب ارث ، فتاواى زُرارة بن اَعْيَن و يونس بن عبد الرحمان را نقل كرده كه كمتر از اجتهاد معاصر نيستند و اين، حاكى از آن است كه خطّ اجتهاد از عصر صادقين تا عصر كلينى ادامه داشته و محدّثان، در عين نقل حديث، از اجتهاد نيز برخوردار بوده اند و اين كه گاهى مى گويند شيخ كلينى و مشايخ او، ترسيم كننده خط سلفى ها بوده اند ، گفتارى بى دليل، بلكه بر خلاف دليل است .
سلفى ها بر هر حديثى اعتماد نموده ، از كارگيرى عقل در معارف خوددارى مى كنند، در حالى كه نخستين كتاب الكافى ، «كتاب عقل» است و كتاب دوم ، «كتاب علم» و سپس «كتاب توحيد»؛ امّا صحيح البخارى با «كتاب ايمان» شروع مى شود كه اين، حاكى از آن است كه در اين برهه از زمان ، محدّثان شيعى بر «عقل» تكيه نموده و «ايمان» را پرتوى از راهنمايى «عقل» مى دانستند ، و لذا در الكافى نقل مى كند : «ولا بعثَ اللّه نبيّا ولا رسولاً حتّى يستكمل العقلَ ويكون عقلُه أفضلَ مِن جميعِ عُقولِ اُمّته» . ۱
1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۲ ، ح ۱۱ .