بنا بر اين ، اجتهاد رايج در عصر ما دنباله همان اجتهاد دوران زُراره و يونس بن عبد الرحمان و ابن ابى يعفور و پس از آنها، فضل بن شاذان و ديگران است و اين كه اخبارى ها اجتهاد كنونى را متّهم به دنباله روى از ديگران مى كنند ، كاملاً دور از حقيقت است .
در الكافى ، از عبد اللّه بن سنان نقل مى كند كه : حجّت خدا بر بندگان ، پيامبر صلى الله عليه و آله است و حجّت ميان بندگان و خدا، «عقل» است . ۱
آيا روايات كتاب «الكافى» قابل نقد است ؟ راه كارهاى نقد كدام است ؟
روايات الكافى را از دو نظر مى توان نقد كرد :
يك. نقد سندى و آن اين است كه سند حديث را از اوّل تا آخر بررسى كنيم تا پايه آن از نظر صحّت و سلامت، روشن شود و اين، همان راه رايجى است كه قرن ها نقد حديث، بر آن استوار بوده است ؛ ولى به هنگام تعارض دو حديث ، از الگوهاى ديگرى نيز مانند موافقت كتاب يا مخالفت آن بهره مى گرفتند .
دو. راه ديگر، آن است كه حديث را از نظر مضمون نيز به نقد بكشيم و از الگوهايى بهره بگيريم، مانند :
1 . موافقت كتاب اللّه يا مخالفت با آن؛
2 . موافقت سنّت مسلّم و مخالفت با آن؛
3 . موافقت با عقل فطرى و مخالفت با آن؛
4 . موافقت با اصول مسلّم در ميان مسلمانان و مخالفت با آن؛
5 . موافقت با تاريخ مسلّم يا مخالفت با آن.
البته الگوها منحصر به اين پنج مورد ياد شده نيستند و مى توان الگوهاى ديگرى نيز براى نقد حديث در نظر گرفت . ما در كتاب الحديث النبوى بين الرواية والدراية، از
1.همان، ح ۲۲: «حجّة اللّه على العباد النبى والحجّة فيما بين العباد وبين اللّه العقل» .