همين الگوها استفاده كرده و پس از ترجمه كوتاهى از هر راوى و نقل روايات محكم و استوار او، به نقد بخش ديگر از روايات او پرداخته ايم و از طريق اين امور پنج گانه ، برخى از احاديث را به محك كشيده ايم .
در باره احاديث الكافى ، بايد دقت بيشترى كرد ؛ چون اين كتاب ، از معتبرترين كتاب هاى شيعه است و پس از كلام اللّه مجيد، هيچ كتابى از نظر اتقان، به پايه اين كتاب نمى رسد ؛ ولى در عين حال ، دستاورد يك فرد غير معصوم است و چه بسا ممكن است احاديث غير صحيح در آن نقل شده باشد كه به دو حديث اشاره مى كنيم :
1 . شيخ كلينى متّهم به اعتقاد به تحريف است ؛ زيرا حديثى بدون اين كه بر آن نقدى بنويسد، نقل كرده و آن، اين حديث است : «إنّ القرآن الذى جاء به جبرئيل إلى محمّد صلى الله عليه و آله سبعة عشر ألف آية» . ۱
يادآور مى شويم كه شأن كلينى، بالاتر از آن است كه معتقد بدان باشد كه دو ثلث قرآن از ميان رفته و يك ثلث از آن باقى مانده است .
مسلّما كلمه «عشره» از افزايش ناسخان است، به گواه آن كه ملّا محسن فيض كاشانى در وافى، آن را بدون كلمه «عشر» نقل كرده است . ۲
و امّا اين كه ، آيات قرآن در حد هفت هزار نيست ، پاسخ آن، اين است كه در اين موارد، عدد كامل را ذكر مى كنند و از بيان خرده ها صرف نظر مى شود يا مى گويند شماره آيات قرآن ، شش هزار يا هفت هزار است ؛ در حالى كه آنچه صحيح است، عددى ميان شش هزار و هفت هزار است . بنا بر اين، در تدوين جديد اين كتاب (الكافى) ـ كه عزيزان در صدد آن هستند ـ ، بايد دقت بيشترى كنند ، كه مبادا دستاويزى به دست دشمن بيفتد . خوش بختانه، طبق نقل برخى از محقّقان دار الحديث، در برخى از نسخه هاى خطّى نيز جمله سبعة آلاف آمده است و در نسخه وافى نيز جريان
1.همان، ج ۲ ، ص ۶۳۴ ، ح ۲۸ .
2.الوافى ، ج ۱۹ ، ص ۱۸۷۱ ، ش ۹۰۸۹ .