شاید بتوان به عنوان پژوهش در «مراکز حدیثی» یاد کرد.
با گزارشهایی که در این نوشتار میآید، بحرین را باید از مراکز حدیثی شیعه به شمار آورد. بحرین در سدههای میانی (چهارم، پنجم و ششم) شاهد نوعی نصگرایی در میان محدثان بوده است. در سدههای یازدهم و دوازدهم و بعد از آن نیز اخباریگری وجه غالب محدثان بحرین است. ولی آیا نصگرایی سدههای میانی و اخباریگری قرون اخیر، میتواند ریشه در میراث روایی و رویکرد راویان قرون گذشته این منطقه داشته باشد؟ به عبارتی، آیا رویکرد محدثان نصگرا و و حدیثپژوهان اخبارگرای بحرین را میتوان در پیشینه تاریخ حدیث این منطقه جست و جو نمود؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است راویان بحرینی و رویکرد آنها را شناخت و نوع روایاتشان را گونه شناسی نمود.
شناسایی این راویان و حوزههای مورد علاقه ایشان در واقع نمایاندن بخشی از حلقههای مفقود در تدوین تاریخ مراکز و حوزههای حدیثی و در نهایت تکمیل تاریخ جامع حدیث شیعه است. در خصوص بحرین نیز اگر چه نسبت به قرون اخیر آن تحقیقهای پراکندهای صورت گرفته است،۱ ولی سدههای نخستین حضور اسلام و تشیع در میان مردم بحرین و میزان تأثیر و تأثر راویان و محدثان این دوره کمتر مورد توجه بوده است. حتی گاهی، پیشینه حضور شاگردان و راویان امامی و به عبارتی، تشیع در بحرین قدیم _ که احساء و قطیف سعودی امروزی را نیز شامل میشد _ را برخی نویسندگان سعودی انکار کردند. از این دید، شناسایی میراث کهن حدیثی این منطقه در واقع، اثبات حضور شیعیان نخستین در همان عصر حضور ائمه در میان بحرینیها است.
منظور از عصر حضور نیز بازه زمانی امامت امام علی علیه السلام تا آغاز غیبت صغری (260ق) است.
مهمترین منبع برای شناسایی حدیثپژوهان بحرینی شیعه، کتابهای هشتگانه اصلیِ رجال است که از بین آنها نیز رجال الطوسی (م460 ق) اثرگذارترین کتاب رجالی در شناسایی راویان و رجال بحرین در عصر حضور ائمه علیهم السلام است.
1.. مهتدی بحرانی در علماء البحرین دروس و عِبر ، ۲۷۰ نفر از شخصیتهای شیعی بحرین را معرفی کرده است. قبیلۀ بنیعبدالقیس از علی کورانی و عبد الهادی ربیعی _ که در جست و جوی حضور فرهنگ و آموزههای تشیع در میان قبیلة عبد القیس و خدمات آنها به مکتب اهل بیت علیهم السلام بوده است _ و همچنین، اعلام هَجَر من الماضین والمعاصرین از هاشم محمد الشخص، به صورت گستردهتری به معرفی رجال و بزرگان و دانشمندان بحرین قدیم پرداختهاند. این کتابها یا در مقام استقصا نبودهاند و یا برخی نیز فقط به دنبال لفظ بحرانی بوده و موفق به گردآوری درستی از رجال الحدیث از قبیله عبدالقیس و بحرین نشدهاند.