برخورد مى كنند ؛ روشى كه يك حديث را به صورت تك و موردى مى بينند ؛ در حالى كه سنّت ، يك مجموعه است و طبيعتا اينها مى توانند با هم تعاملى داشته و شاهد بر هم باشند . مثلاً اگر كسى ، قتلى را انجام داده و براى حكم ، پيش امام رفته اند ، شايد آن قتل ، يك خصوصياتى داشته كه امام ، آن طور حكم كرده است ؛ امّا اگر مكرّر شد يا در زمان امام ديگر هم يك چنين واقعه اى اتّفاق افتاد و اين حكم صادر شد و اخبارش هم با اصولى كه خودشان گفتند ، سازگارى داشت ، خُب اين جا يك حكم دائمى است و موردى نيست . بسيارى از فقها اين روش را دارند و يك حديث را فقط به صورت خاص نگاه مى كنند و مجموعه اى نگاه نمى كنند كه يكى از آفاتش اين است . مسئله ديگر ، مسئله كلامى است كه : انتظار از امام چيست؟ آيا امام بايد طبيعيات را هم بگويد؟
گاهى اين مشكل در احكام است . مثلاً زن بدون اجازه مرد ، بيرون نرود . شايد موقعيت زن در آن روزگار ، طورى بوده كه در امان نبوده است يا بحث اين كه زن بدون اجازه شوهر نمى تواند حج برود .
حجة الاسلام و المسلمين رحمان ستايش : اگر به روايات به شكل مقاصد الشريعه نگاه شود ، خودشان در واقع ، شاهد بر هم مى شوند .
من به كسى نگفتم ، امّا در همين مورد ، با وجود روايات زيادى كه هست ، باز هم شك داشتم و فتوا ندادم .
حجة الاسلام و المسلمين مهريزى : به نظر من ، با اين كه قرآن ، مهم ترين منبع دين ماست ، ولى حديث ، بيشترين كار علمى را لازم دارد ؛ ولى در عمل ، مهم ترين كار ، روى قرآن شده است . واقعا موضوع صدور حديث ، بحث فقه الحديثى كه شما فرموديد و موارد مهم ديگر ، روى زمين مانده است . اهل سنّت در اين موضوعات ، سى ـ چهل سال بيشتر از ما گام برداشته اند . شما در موقعيتى هستيد كه مى توانيد در شكستن بعضى از اينها مؤثّر باشيد . خيلى از مراجع و بزرگان كه تك تك نزدشان مى رويم ، همين دغدغه ها را دارند . آية اللّه سبحانى در جلسه اى كه در دار الحديث ، در خدمتشان بوديم همين بحث نقد محتوايى