مصاحبه با آية اللّه‏ رضا استادى - صفحه 297

نادر ، روايات ، از راوى و راويان نقل مى شود .
امّا اين كه از مصادر الكافى ، چه تعداد موجود است ، آن طور كه تاكنون پيگيرى شده ، فقط مقدار كمى از اصول و كتب اصحاب ـ آن هم با برخى ترديدها ـ در زمان ما موجود است . به نظر بنده ، اعتبار خود الكافى شريف و نيز معتبر دانستن مصادر آن به جهت اعتبار الكافى ، بسيار فراتر از اعتبار برخى كتاب هايى است كه احتمال داده مى شود از مصادر الكافى بوده است . اگر كتاب هايى مانند بصائر الدرجات و المحاسن را از مصادر الكافى بدانيم ، اعتبار الكافى ، بسيار بالاتر از بصائر الدرجات و المحاسنِ موجود است . ممكن است كسى اين عرض بنده را چيزى شبيه تناقضگويى به شمار آورد ؛ امّا اگر دقّت شود ، چنين نيست و سخن بررسى شده اى است .
به نظرم بازسازى مصادر الكافى ، به هيچ وجه سودمند نيست ؛ چون اولاً ايشان كتاب ها را ياد نكرده و با صرف احتمال ، نمى شود اقدام نمود و ثانيا به احتمال قوى ، با اين كار ، برخى از قرائنى كه در اصل كتاب بوده و با توجّه به آن قرينه ها مرحوم كلينى ، روايات را در محلى خاص ذكر كرده است ، ناديده گرفته مى شود و ممكن است پيامدهاى غير مقبولى داشته باشد .

آموزه هاى كلّى اى كه در كتاب «الكافى» (اصول ؛ فروع و روضه) وجود دارند ، تا چه حد گويا و بيانگر معارف ارجمند مكتب تشيّع اند ؟

معارف مكتب اهل بيت عليهم السلام (عقائد ، اخلاق و فقه) ، بايد از قرآن مجيد و گفتار و كردار معصومان عليهم السلام ، استنباط و استخراج شوند و در همه موارد ، اجتهاد متخصّصان آن ، لازم است و مرحوم كلينى ، در حدّ بسيار خوب و گسترده ، زمينه اش را فراهم نموده و در ضمن ، نظر شخصى خود را هم ارائه كرده است . گواه اين مطلب ، آن است كه ايشان روايات متعارض را ذكر كرده و جمع ميان آنها را به مراجعه كنندگان واگذار نموده است . البته در آغاز كتاب ، راه و رسم جمع بين روايات و يا انتخاب يكى از آنها

صفحه از 302