مصاحبه با آية اللّه‏ رضا استادى - صفحه 299

بى ترديد كلام خداست و دومى ، كلام معصوم بودنش بايد به اثبات برسد و احراز شود . علاوه بر اين ، چون مسئله تقيّه در زمان ائمّه عليهم السلام مطرح بوده ، اين جهت هم بايد مورد توجّه قرار گيرد .
نمى دانم مقصود شما از روايات موجود در الكافى كه با مبانى شيعه ، ناسازگار است ، چه رواياتى است ؛ زيرا تعدادى از رواياتى كه در بدو نظر ، ممكن است منافى با مبانى شيعه به شمار آيند ، با دقّت و تأمّل ، توجيه هاى قابل قبولى دارند كه در شروح الكافى مانند شرح علّامه مجلسى رحمه الله ، ملّا صالح مازندرانى رحمه الله و تا حدّى ، شرح مرحوم ملّاصدرا و ... آمده اند .
امّا اگر منظور ، رواياتى هستند كه نمى توانيم آنها را با مبانى مكتب اهل بيت عليهم السلام وفق دهيم ، حتما آن روايات مردودند و اعتبار الكافى ، مانع از ردّ اين قبيل روايات نيست ؛ زيرا مرحوم كلينى ، معصوم نبوده و هر غير معصومى ، ممكن است گرفتار اشتباه گردد .
از طرفى هم به صِرف اين كه روايتى «مقبول» نيست ، نبايد بگوييم «مجعول» است . مجعول بودن بايد احراز شود و ضعف ، غير از جعل است . احتمال اين كه روايت از ائمّه عليهم السلام صادر شده باشد و با نقل به معنا ، به صورت غير مقبول درآمده باشد ، منتفى نيست .
بد نيست يادآورى كنم ، اين كه گفته شده درجه اعتبار الكافى به اين ترتيب است : اوّل فروع ، دوم اصول و سوم روضه ، بايد بيشتر مورد تحقيق و بررسى قرار گيرد .

در تصحيح متن «الكافى» ، چه معيارها و ملاك هايى بايد منظور گردد؟

شايد با جرئت بتوان گفت كه در طول تاريخ هزار و صد سالى كه از عمر اين كتاب مى گذرد ، هيچ كتاب حديثى شيعه به اندازه اين كتاب ، مورد مقابله ، دقّت ، تصحيح و قرائت نزد اساتيد و مشايخ ، قرار نگرفته است . گواه اين مطلب ، نسخه هاى فراوان

صفحه از 302