نقل مى شود، بايد با قرآن تطبيق كنيد. علّتش همين كوفى ها هستند.
كلينى، پيرو مكتب كوفه بوده است. من نمى دانم كه آيا وى به قم آمده و اين احاديثى را كه از قمى ها نقل كرده، در آن جا اخذ كرده است؟ اينها بايد روشن بشود. حسين على محفوظ مى گويد كه كلينى در شهرهاى مختلف سير كرده است. اين را هم نمى دانم كه از كجا نقل مى كند!
كلينى، يك سفر به حمص (سوريه) داشته است. در «تاريخ دمشق»، حدود ده روايت از كلينى نقل شده است. يكى از نكاتى كه هست اين كه دو تن از مشايخ كلينى ، مثل حميد بن زياد دهقان (م 310 ق ، در بغداد) ، هيچ وقت به ايران نيامده ؛ امّا كلينى قبل از اين سفر، از حميد بن زياد حديث نقل كرده است.
نظر من اين است كه كلينى، كتابش را در رى نوشته است. به بغداد براى اين رفته كه آن جا، كتابش را قرائت كند. بيشترين راويانش هم از عراق اند. ممكن است قسمت هايى را در آن جا اضافه كرده باشد.
روايات، مربوط به قبل از سال 310 ق است. يعنى احتمالاً كلينى، در حين تأليف كتاب «الكافى»، سفرى به آن جا داشته است. حتى برخى او را كلينى بغدادى گفته اند.
بله، گفته اند: «السلسلى البغدادى». اصلاً كلينى را در بغداد شناختند، در رى، او را نمى شناختند. در باب الكوفه، در محله سلسله بوده است. تعبير بغدادى، به اين دليل است كه در بغداد، شهرت داشته و شاگردان مهمى كه از او نقل كرده اند، همگى بغدادى بوده اند.
نكته مهم ديگر، محتويات «الكافى» است. آنچه در اين كتاب آمده است، چه قدر مى تواند بيانگر ديدگاه صحيح شيعى باشد؟
يكى از خوش بختى هاى ما اين است كه ما كتب صحاح نداريم كه كلمه صحّت را