مصاحبه با آية اللّه‏ محمّد واعظ‏ زاده خراسانى - صفحه 318

آموزه هاى كلّى اى كه در كتاب الكافى ارائه شده، فى الجمله، افكار و عقايد تشيّع است. اگر در بعضى جاها اشكالى هست، بايد روى آن تكيه و تحقيق كرد. مثلاً گاهى در سندها، محمّد بن سنان است و اشكال وجود دارد كه بايد تحقيق كرد. آية اللّه خويى در مقدمه كتابشان (كه من آن را در دانشگاه تدريس كردم) مى گويد: يك چيزهايى در الكافى هست كه قطعا دروغ است. آية اللّه وحيد بهبهانى، چه قدر سعى كرد به اخباريان ـ كه مى گويند آنچه در كتب اربعه است قطعى است ـ ، بفهماند كه اين طور نيست. به هر حال در الكافى، هم روايات مشهور داريم و هم نادر؛ امّا همه اينها قابل بحث و تحقيق است. كلينى ادعا مى كند كه مجموع آنچه در بين شيعه بوده، جمع كرده؛ ولى همه اينها قابل بحث اند.
آقاى حسين على محفوظ، مآخذ الكافى را هفتاد و چند اصل ذكر كرده است. در اين باره، سه نفر ديگر هم تحقيق كرده اند. يكى آية اللّه خويى، چه در مقدمه معجم رجال الحديث و چه در شرح حال كلينى. ديگرى آية اللّه بروجردى كه در اين زمينه، بى نظير تحقيق كرده كه در جلد اوّل كتاب ترتيب أسانيد الكافى و مقدمه ايشان آمده است. يكى مرحوم شوشترى كه خيلى كار كرده و حرف هاى تازه دارد، مخصوصا در كتاب الأخبار الدخيلة.
آية اللّه خويى، تعداد شاگردانش را آورده كه خيلى مهم است؛ امّا من فكر نمى كنم آقاى خويى، عميق تر از آقاى بروجردى تحقيق كرده باشد؛ چون آقاى خويى، اهل اين فن نبوده و شروع كرده است. شاگردانش نقل كردند كه گاهى يك مشكلى پيش مى آمده، مى گفتند: اين را آقاى بروجردى بايد حلّش كند نه من؛ چون او در اين فن، تخصّص دارد.
مرحوم شوشترى آن جاهايى كه انتقاد داشته، خيلى صريح بوده و جرئت داشته است. يادم هست از آية اللّه صافى، قبل از مرجعيت، در ردّ ايشان مقاله اى در مجله نور علم چاپ شده بود. من درباره ايشان در كنگره اى كه در شوشتر گرفتند، سخنرانى

صفحه از 320