مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 351

سال و نيم، پنجاه زن گرفت؟! «طلّق خمسين امرأة». نزد اهل سنّت، كوفه، مركز كذب است. اصلاً اينها حديث را بررسى نكردند، فقط گفتند چون سندش معتبر است، پس صحيح است. ما اعتبار سند برايمان به تنهايى كافى نيست.
اگر فرض كنيم كه اوّلين ازدواج امام در پانزده سالگى انجام شده، با توجّه به اين كه هنگام شهادت، 47 سال سن داشته اند، پنجاه زن، يعنى سالى دو زن بايد گرفته باشند؛ يعنى شش ماه يك بار، طلاق مى دادند! حال اگر بگوييم كه كل اين مطلب در ظرف سه سالِ ايّام كوفه است، يعنى پنجاه تا زن، ظرف سه سال، ديگر وضع معلوم است!

آقاى رحيميان: مقصود، ناهماهنگى هايى است كه در «الكافى» وجود دارد.

كلينى، اين گونه ناهماهنگى ها را با ذكر سند، حل كرده است. بقيّه را ما بايد حل بكنيم. يك نويسنده معاصر، كتابى به نام دفاع عن الكافى نوشته كه اين، دفاع از الكافى نيست ؛ دفاع از عقايد شيعه است. اين بحث هم كه شما فرموديد، در حقيقت، ريشه اش شناخت حقيقت غلوّ است كه بسيار هم بحث خوبى است؛ امّا در اين مجال، نمى گنجد و از الكافى خارج مى شود. من معتقدم كه اگر مايل هستند از همين آقايان فضلا، يكى دو نفر روى خط غلوّ و ميراث هاى خطّ غلوّ كار بكنند. بايد آن مقدار از ميراث ها و چهره هاى خطّ غلوّ را كه در كتاب الكافى موجود است، جدا بكنيم. خوب، اينها چهره هايشان مشخّص است: سعد بن زياد، محمّد بن سَنان، احمد بن محمّد سيّارى، سلمة بن خطّاب، مفضّل بن عمر جُعفى، يونس بن ظبيان، و الى آخر. يا خطّ غلوّ بصره، كه شامل: ابن شمّون، و عبد اللّه بن عبد الرحمان اصمّ است. ما يك خطّ غلوّ كوفه داريم و يك خطّ غلوّ بصره، كه كلينى، ميراث خطّ غلوّ بصره را هم دارد.
يك خطّ غلوّ هم در قم داريم، مثل محمّد بن اورَمه قمى، سلمة بن خطّاب و ابراهيم بن اسحاق احمرى نهاوندى. اينها بررسى جداگانه اى مى خواهد. چون هدف كنگره ، الكافى و شخص كلينى است ، معتقدم كه بايد كارى در حدود الكافى انجام

صفحه از 368