مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 353

دارالحديث آمده، كه اين مقاله بعدى، از آن هم ضعيف تر است . خوب اين براى انسان دردآور است كه يك مستشرق يهودى در فلسطين اشغالى، مقاله اى در باره اصول اربعمئه بنويسد و بعد از چهار ـ پنج شماره، طلبه يا دانشجويى ـ كه من ايشان را نمى شناسم ـ مقاله اى در اين زمينه بنويسد كه حرف هاى آن يهودى، بهتر از اين باشد .
انصافا عدّه اى از مستشرقان خوب كار كردند؛ لكن ما هم توانايى آن را داريم . ما هرچه مستشرق داريم، در نسخه شناسى، خوب كار كردند. البته چنين نيست كه ما نتوانيم خوب كار كنيم . كارهاى محمّدخان قزوينى را نمى شود فراموش كرد . تاريخ جهان گشا را ملاحظه بفرماييد. انصافا زحمات عطاملك جوينى، از چندين مستشرق، بهتر است. ما چنين كارهايى را در حوزه خودمان هم مى توانيم انجام دهيم . ضرورت اين كار بايد درك شود.
گرچه بعضى از علماى نجف مى گفتند كه به حديث نبايد دست زد، امّا اين، يك اعتقاد است . بحث اين است كه الآن اين مجموعه هاى پژوهشى (مثل دار الحديث يا ديگران) بايد فرد فردشان اين كارها را بكنند ، چه رسد به گروهى! مستشرقان كار كردند، زحمت كشيدند، نسخه ها و كتاب ها را ديدند و عجله نكردند. تقارن انجام دادند و زير بناهاى فكرى مشخّصى هم داشتند. يعنى الآن ما دقيقا مى توانيم درست توى فكر آن مستشرق بنشينيم و از ديد او تمام كارها را ببينيم. البته اگر ما بخواهيم كار كنيم، بهتر از آنها مى توانيم ؛ چون اينها تُراث خودمان است، ارتكازات ماست. باز هم مى توانيم نسبت به آنها حرف زيادى بزنيم.
من شنيده ام ـ خودم نديده ام ـ مرحوم آقاى بجنوردى نقل مى فرمودند كه در خاتمه مستدرك ديده بودند كه به اين مضمون نوشته: «مرحوم مجلسى، چون در زمان صفويه و جنگ هاى عثمانى بوده، از خيلى از كتاب ها، مطّلع نشده است و من مطلع شدم. من مرحوم مجلسى را محدّثِ اعظم نمى دانم ، محدّث اعظم در شيعه، پنج نفر بودند: شيخ صدوق، شهيد اوّل، شيخ احمد انصارى و خودش و يكى ديگر». مجلسى را هم

صفحه از 368