من معتقدم كه اين كتاب جعفريات (يا به تعبير خودش الكتب الجعفريّه)، همان كتاب سكونى است. پسر امام كاظم عليه السلام (اسماعيل بن موسى بن جعفر)، اين كتاب را به مصر برده است. اين كتاب احتمالاً بايد در حدود سال هاى 310 ق، نوشته شده باشد. وفات مؤلّف كتاب ، ابن الاشعث، 352 يا 353 ق است ، لكن ظاهرا كتاب را خيلى زود نوشته است. اين كتاب، از سال 314 ق، به بغداد رفته است. نجاشى و شيخ طوسى هم اين كتاب را دارند. نسخه اى كه مرحوم آقاى بروجردى چاپ كردند، نسخه اى بوده كه در قرن دوازدهم يا سيزدهم از هند آورده شده است. ما معتقديم كه اين كتاب، نسخه كتاب سكونى است. لذا عدّه اى از روايات الكافى كه از سكونى است، به عينه در اين كتاب موجود است. نوادر مرحوم قطب راوندى هم همين كتاب است ؛ يعنى قطب راوندى، نسخه اى از اشعثيات را در اختيار داشته كه تصادفا از طرف شيعه نيست و براى اهل سنّت است. ۱ موارد قابل توجّهى در اين كتاب آمده است ، مثل اين كه در زمان غيبت، اقامه حدود نشود. آقاى خويى هم اين كتاب اشعثيات را معتبر مى دانند و سند هم معتبر است ؛ لكن به اين روايت، عمل نمى كنند.
در كتاب تفسير اشعثى آمده: «الكتب الجعفريه». پس نتيجه مى گيريم كه كتاب بوده و فقط مجموعه احاديث نبوده است. و لذا خود ابن ابى عمير هم مى گويد: اين، علامت جعل كتاب است ؛ چون اگر احاديث باشد، نبايد عنوان داشته باشد. ايشان چهار ـ پنج قرينه نقل مى كند كه كتاب جعلى است ، از جمله ، عنوان كتاب. ۲ شما الآن
1.مهم ترين شخص از اهل سنّت كه عامه اهل سنّت دنبال او رفتند، ابن ابىّ، صاحب الكامل است؛ چون ابن ابى، خودش مصر رفته و با ابن اشعث نشسته ، كتاب را از او نقل مى كند. او كسى است كه عامه اهل سنّت از او نقل مى كنند.
2.آقاى خويى مرقوم فرمودند كه اين در كتاب تفسير اشعثيّات است و مرحوم نجاشى، كتاب اشعثيات را اسم برده كه در آن، كتاب تفسير نيست. مرحوم سيّد احمد خوانسارى هم در جلد هفتم جامع المدارك ـ كه مربوط به حدود و ديات است ـ نوشته: «و ما عن بعض اعاظم العصر». كلام آقاى خويى را نقل كرده است. بعد ايشان اشكال مى كند؛ چون سيّد احمد خوانسارى از كسانى بوده كه قائل به عدم اجراى حدود در زمان غيبت است. مرحوم سيّد احمد، به شبهه آقاى خويى جواب مى دهد كه درست است نجاشى اسم نبرده ، شايد نسخ كتاب مختلف بوده و آن نسخه را نداشته و از نسخه هاى ديگر استفاده كرده است.