مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 339

مخفى بين غلو و اسماعيليه وجود داشته كه اين زاويه هم تا حالا بررسى نشده است. من اجمالاً نظرم اين است كه درباره خط غلو، بيشتر بررسى شود ؛ چون كلينى در اين خط نقش دارد ، چه غلو عقايدى و چه غلو عملى؛ يعنى ترك نماز و روزه و چه در لوازم ، مثل شعوبيگرى، و تندروى هاى اجتماعى. مثلاً معلى بن خنيس، جزء غلوّ سياسى است. مفضّل بن عمر هم همچنين ؛ يعنى هيچ كدام در خط غلوّ انحرافى نيستند. ظهور و بروز اين خط غلوّ، در زمان امام صادق عليه السلام است ، نه امام باقر عليه السلام ؛ چون امام باقر عليه السلام در زمان بنى اميّه شهيد شدند . امام صادق عليه السلام تنها امامى است كه سه بحران اجتماعى شديد را پشت سر گذارده است. سال 114 ق ـ كه تصدّى امامت است ـ تا 121 ق ـ زمان قيام زيد ـ ، زيد كه قيام مى كند، تمام موازين را به هم مى زند . بعد از قيام زيد ، كارهايى كه بنى عبّاس و ابو مسلم كردند، تزلزلى در نظام بنى اميّه ايجاد كرد.
روشن است كه هر نظام سياسى اى كه در آن تزلزل ايجاد شود ، جامعه، به فكر جايگزين آن است . سه جايگزين در آن زمان، مطرح بود : بنى عبّاس به زعامت ابراهيم كه بعد در زندان مُرد ؛ بنى حسن به زعامت عبداللّه محض و بعد پسرش محمّد و ابراهيم و پسرش و تا حدّى موسى بن عبداللّه ؛ و بنى حسين ، يعنى امام صادق عليه السلام . خطّ غلوّ سياسى، اين جا نشئت گرفت. مفضّل بن عمر و معلى بن خنيس، اين جا نشئت گرفتند . اينها معتقد بودند كه اهل بيت عليهم السلام جنبه ولايتشان فقط بايد در حكومت ظهور كند.
در كوفه، دو خط فكرى به وجود آمد ، يك خطى كه اسم آن را من «خط اعتدال» گذاشتم كه زراره و محمّد بن مسلم و... هستند. اينها دنبال همين مستضعفان و پابرهنه ها بودند ، لذا تمام نقش مفضّل بن عمر، در زمان امام صادق عليه السلام است و در زمان امام كاظم عليه السلام به كنار مى رود، مثل آقاى دهخدا كه در ايام مشروطه خيلى نقش داشت ؛ امّا بعد رفت گوشه خانه و مشغول نوشتنِ امثال و حكم و لغت نامه شد. مفضّل بن عمر تا زمان امام كاظم عليه السلام هم زنده است ؛ ولى ديگر اسمى ندارد ، چرا؟ چون حس كرد كه

صفحه از 368