باز شناختِ نظام اندیشگی نصّ‌گرایان و محدّثان متقدّم - صفحه 124

می‌گردد تا نهایتاً به امام حاضر می‌رسد.۱ نتیجه‌ای که صفّار از بیان تفصیلی سیر انتقال علم می‌گیرد، آن است که به دلیل ائمه در علم مساوی‌اند.۲

1 - 5. چرایی افاضه علم به افرادی معین و مشخّص

صفّار مسئله بالا را با اشاره به روایات مربوط به خلقت ویژه ائمه در عوالم پیش از خلقت پاسخ می‌دهد. به باور او خداوند در آن عوالم بدن و قلب‌های اهل بیت علیهم السلام را از طینت علیین سرشته است.۳

از برخی روایات کتاب او چنین بر می‌آید که عواملی این دنیایی، به صورت مستقل یا شاید به عنوان جلوه‌ای از رخدادهای عوالم پیشاخلقتی، در این امر دخیل بوده است. مضمون این روایات چنین است که امام آنگاه که از مادر متولّد، دست بر زمین و سر بر آسمان دارد. نهادن دست بر زمین نشان از فراچنگ آوردن تمامی علومی است که خداوند از افلاک بر خاک فر فرستاده است. امّا سر بر آسمان گرفتن برای پاسخ به منادی الهی است که با او سخن می‌کند و در فرجام سخن او، امام شهادت می‌دهد که «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و أولوا العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم...» و چون چنین کند، حقّ علم اوّل و آخر را به او می‌دهد.۴

2. قدرت

پس از علم و مسائل پیرامونی آن، صفّار کوشیده تا قدرت ائمه را به صورتی برجسته نمایان سازد. در این میان، عمده تمرکز او نقل مصادیق و جلوه‌های قدرت ائمه است. در باره منشأ این قدرت او تصریح چندانی ندارد؛ چنان که در بحث علم دیدیم، در برخی روایات تنها پاره‌ای کرامات ائمه با منابع علوم ایشان پیوند داده می‌شد. افزون بر این، صفّار در گوشه و کنار بصائر می‌گوید که خداوند قلب ائمه را جایگاه اراده خویش قرار داده و اراده آنان سر در اراده و خواستِ حقّ دارد.۵

از منظر صفّار خداوند امام را بر آنچه می‌خواهد، قادر ساخته است۶ و دنیا در دستِ

1.. همان، ص۴۱۲ - ۴۱۵، ح۱ - ۱۱.

2.. همان، ص۴۱۲، ح۲.، ص۵۰۰،ح۱ - ۳.

3.. همان، ص۳۴ - ۳۹.

4.. همان، ص۴۶۰ - ۴۶۲، ح۴.

5.. همان، ص۵۳۷، ح۴۷.

6.. همان، ص۳۹۵ - ۳۹۶.

صفحه از 131