در اندک زمانی، چنان که در حدیث نوزدهم هم آمده، دیگران پشیمان شده و به یاری آن حضرت شتافتند؛ اما، پذیرش این مطلب با وجود دو دسته روایات زیر با اشکال رو به رو است:
_ روایاتی که یاری دهندگان علی علیه السلام، در آنها با چهار نفری که سلیم بیان میکند، اندکی اختلاف دارد؛ به عنوان نمونه، کلینی در روایتی که از ابن تیهان نقل میکند، کسانی را که سرهای خود را تراشیده و آمادگی خود را جهت یاری آن حضرت اعلام کردند، ابوذر، مقداد، حذیفه بن یمان، عمار و سلمان فارسی نقل میکند.۱ چنان که مشاهده میشود، در روایت ابن تیهان به جای چهار نفر، پنج نفر معرفی شدهاند و صحبتی نیز از زبیر بن عوام نیست.
_ روایاتی که در آنها از تحصن اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در خانه زهرا علیها السلام، در اعتراض به غصب خلافت علی علیه السلام بدون هیچ اتلاف وقتی سخن به میان آمده است:
۰.مردم در امامت علی علیه السلام در روز وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف نمودند. پس شیعه او که بنی هاشم، سلمان، عمار، ابوذر، مقداد، خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری، جابر بن عبد الله انصاری، ابو سعید خدری و امثال ایشان از بزرگان مهاجرین و انصار بودند، گفتند: همانا او خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.۲
نقلهای سلیم علاوه بر اختلاف با سایر منقولات در منابع روایی دیگر، با یکدیگر نیز تعارض دارند؛ به عنوان مثال، وی در حدیث سوم از کتابش از مذاکرات بیدرنگ و شبانه عدهای از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در چگونگی یاری رساندن به علی علیه السلام سخن میگوید که این عده عبارتاند از: مقداد، ابوذر، سلمان، عمار بن یاسر، عبادة بن صامت، حذیفة بن یمان و زبیر بن عوام.۳ از آن طرف، در حدیث نوزدهم، از عمار و حذیفه به عنوان تردید کنندگان در ماجرای سقیفه و سپس از توبه کنندگان از عدم دفاع از حق علی علیه السلام یاد میکند.۴ این در حالی است که در برخی گزارشهای رسیده، عمار، جز معدود اصحابی است که از همان ابتدا به دفاع از حق خلافت علی علیه السلام پرداختهاند.۵ به همین دلیل و به خاطر حمایتهای بیدریغ عمار، وی در برخی روایات از ارکان اربعه شیعه به حساب آمده