روایات _ که نمونههای آن را، مؤلف در مقدمه کتاب و در پایان حدیث مذکور آورده _ همه به روایت سلیم است که خود تفرد در نقل و از ضعفهای حدیثی به حساب میآید.
_ از دیگر مواردی که بر آن تکیه کرده، ذکر تمام جزئیات قضیه از زبان محمد بن ابی بکر است و این که در مقام نقل یک واقعه مفصل بوده است.۱ اما این درست یکی از اشکالات وارد بر حدیث است که چگونه کودکی که سنّ وی را مورخان و محدثان بین چهار تا شش سال تخمین زدهاند، توانسته ماجرایی را با این تفصیل بازگو کند.
گر چه احتمال وقوع چنین اتفاقی بر اثر خرق عادت ممکن است، اما تفرد در نقل و عدم اعتنای دیگر محدثین به چنین گزارشی این احتمال را تضعیف میکند.
3-5-2-3-3. ارزیابی دسته دوم از متفردات سلیم با موضوع تعدد فِرَق اسلامی
در ضمن حدیث دوازدهم از کتاب سلیم، از علی علیه السلام نقل شده که ضمن تقسیم امت اسلام به هفتاد و سه فرقه و نجات تنها یک فرقه از فرقهای به نام سامره به عنوان مبغوضترین در میان هفتاد و دو فرقه نام میبرد.
روایتی را شیخ مفید در الامالی آورده که مقایسه آن با روایت مذکور از کتاب سلیم شباهتهایی را نشان میدهد. این روایت که از سلمان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده بیان میکند که آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ضمن تقسیم امت اسلام به سه گروه حق، باطل و مضطرب؛ گروه اخیر را بر آیین سامری دانسته که شعار آنها: «جنگ نكنید و دست از آن بدارید» است که پیشوای آنان عبد الله بن قیس اشعری است. با توجه به این که در ادامه حدیث سلیم در بیان عقیده این فرقه آمده است: «آنان میگویند جنگ نه و دروغ میگویند» و در انتهای روایت سلمان نیز همین عبارت آمده و از طرفی کلمه «سامره» در روایت سلیم بسیار نزدیک به کلمه «سامری» است و خطاب هر دو به عبدالله بن قیس یعنی ابو موسی اشعری است، میتوان احتمال داد که هر دو این احادیث ناظر بر یک واقعیت و آن، پیشنهاد ابو موسی اشعری به علی علیه السلام در ماجرای حکمیت بر میانهروی ناپسندیده در اسلام است.
مطلب مشترک دیگر، این که در روایات دیگر از ابوموسی اشعری به عنوان سامری این امت نام برده شده است. بنا بر این، احتمال این که کلمه «سامری» به «سامره» تغییر یافته باشد، مطرح میشود. این مطلب میتواند روایت سلیم را از حالت تفرد در نقل درآورد؛ اما، مشکل این جا است که فرقه سامره، جزو فِرَق اسلامی نیست. شهرستانی در مورد