نگرشی نو به حدیث «دفن البنات من المکرمات» - صفحه 128

مصطفی علیه السلام گفت: «الأرض تقلها و السماء تظلها، و الرب یرزقها و هی ریحانة تشمها؛۱ زمین برگیردش‏ و آسمان بر وی سایه افکند، و خدایش روزی دهد و او سپر غمی‏ بود، کش۲ می‌بویی یعنی راحت دل و روشنایی چشم بود». پس روی به قوم کرد و گفت: هر که دختری دارد، وی‌ را آن رنج بس است، و هر که دو دارد زنهار، و هر که سه دارد، جهاد و غزا از وی بیافتاد، و هر که چهار دارد، ای قوم به فریادش رسید و بر وی رحمت کنید و قرضش بدهید. و مصطفی علیه السلام را دختری آمد، قومش متغیر شدند. رسول علیه السلام گفت: چه بود شما را؟ خدای تعالی روزش می‏دهد و ریحانه من بود، كش می‏بویم.

منابع متقدم اهل سنت نیز تا قرن ششم،۳ این حدیث را بدون هیچ نقدی ذکر کرده‌اند و هیچ یک آن را مشکوک یا موضوع ندانسته‌اند، اما ظهور کتاب ابن جوزی، آغازگر نقد و بیان موضوع بودن این حدیث است و از آن پس افرادی همچون، صاغانی، سیوطی، ذهبی، فتنی، شوکانی، البانی، عجلونی و... همه به تأسی از ابن جوزی این حدیث را مردود و موضوع نامیده‌اند.۴

از میان عالمان اهل سنت «مناوی» تعبیری غیر از موضوع بودن از این حدیث ارائه کرده و توضیح ایشان در باره حدیث نشان‌گر پذیرش متن آن است. ایشان در تبیین محتوای حدیث، دفن کردن دختران از سوی پدر را از صفاتی بر می‌شمارد که خداوند به وسیله آن پدران را تکریم کرده است. وی می‌گوید:

۰.ای من الخصال التی یكرم الله تعالی بها أباهن و نعم الصهر القبر لأنها عورة و لضعفها بالأنوثة و عدم استقلالها و كثرة مؤونتها و أثقالها.۵

1.. الکافی، ج۶، ص۵ - ۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۲.

2.. به معنای خوش و نیک باشد (لغت نامه دهخدا).

3.. شرح مسند أبی حنیفة، ص۴۱۳؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۲۹۰؛ المعجم الأوسط، ج۲، ص۳۷۲؛ مسند الشامیین، ج۳، ص۳۲۴ -۳۲۵؛ الکامل، ج۲، ص۲۷۸؛ تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۷۱؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۳۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۷، ص۷.

4.. الموضوعات، ج۲، ص۱۷۳ - ۱۷۸؛ الدر الملتقط، ج۲۴، رقم ۱۸؛ اللآلئ المصنوعه، ج۱، ص۳۰۹؛ تاریخ الإسلام، ج۱۸، ص۳۰۸ - ۳۰۹؛ تذکرة الموضوعات، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ الفوائد المجموعة، ص۲۱۷؛ السلسلة الضعیفة، ج۱، ص۱۶۵؛ کشف الخفاء، ج۲، ص۴۳۹؛

5..«دفن کردن دخترها، از صفاتی است که خداوند به وسیله آنها پدران را تکریم می‌کند؛ همانا بهترین داماد، قبر است؛ زیرا دختر عورت و ناموس انسان است، ضعیف است، مستقل نیست، خرجش بسیار است، برای انسان خجالت می‌آورد و بدخواهان را به سمت خانه انسان جلب می‌کند» (فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۷۱۲).

صفحه از 136