نکته مهم بعدی که باید بدان توجه کرد، این گزارش تاریخی است که میگوید هنگام دفن رقیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنجا حضور نداشتند.۱ این خود مانع میشود تا بتوان مراد از حدیث را مکرمه بودن خاکسپاری دختر از سوی پدر معنا کرد؛ چرا که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم خود دخترشان را دفن نکردند که بتوان این خصلت را محسنه و مکرمه برای یک پدر لحاظ کرد، بلکه به نظر میرسد مراد از عبارت، همان تعزیت و مراسم خاکسپاری است، نه خود خاکسپاری؛ چنان که در عبارات نیز بیان شده که این فرموده حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به گاه عزاداری ایشان در وفات دخترشان بیان شده است:
۰.لما عزی النبی صلی الله علیه و آله و سلم بابنته...
شاید از همین رو است که متقدمان اهل سنت تا قرن ششم، هیچ یک نقادانه به این حدیث ننگریستند؛ چرا که همیشه نقل حدیث با بخش ابتدایی آن همراه بوده است و همین موجب شده تا اشکالی در فهم مراد حدیث پیش نیاید؛ اما پس از تقطیع نامناسبی که از سوی ایندگان صورت گرفته، عبارت «دفن البنات من المکرمات» به تنهایی یادآور مفهوم زنده به گور کردن دختران در جاهلیت شده و با سیره قرآن و پیامبر متعارض جلوه نموده و عالمان را واداشته تا به منظور حل تعارض پیش آمده، در رد و یا تأویل آن قلم بزنند.
جمع بندی
از آنچه گفته آمد، برمیآید که با ارائه مفهوم مستدل به لغت و سبب صدور، دیگر نیازی به تکذیب حدیث و مجعول دانستن آن نیست؛ چه این که تبعید ذهنیای که در وهله اول در ظهور اولیه کلام، از بخش تقطیع شده حدیث به ذهن متبادر میشود و با یافتههای دینی و عقلی نمیخواند، دیگر وجود نخواهد داشت. همچنین نیاز است در ترجمه «دفن» از واژه «خاکسپاری» به جای «زنده به گور کردن» استفاده شود تا در ترجمه بار معنایی واژه به درستی القا شود. در پایان، دو باره یادآور میشویم که مطالب مذکور تنها در مقام آشکارسازی تأثیر بسزای توجه به سبب صدور در فهم یک متن است و قصد ندارد قطعیت صدور روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به اثبات برساند؛ چرا که روایت مورد بحث، از منقولات شیعی محسوب نمیشود و پیشینهای در منابع اصیل شیعه ندارد.
1.. در منابع به عدم حضور پیامبر( در خاکسپاری دخترشان این گونه اشاره شده است که: «... رسول الله صلی الله علیه و سلم لم یحضر دفن رقیة...» (الوافی بالوفیات، ج۱۴، ص۹۵).