الشیعه» بود _۱ به بغداد انتقال یافت.۲
دلایلی مختلفی را میتوان برای مهاجرت اصحاب كوفی به بغداد برشمرد. برخی از اصحاب به دلیل اشتغال در دستگاه خلافت، ناگزیر رهسپار بغداد شدند. با نگاهی در منابع رجالشناسی به خوبی در مییابیم كه شمار قابل توجهی از یاران امام صادق علیه السلام و امام كاظم علیه السلام در شهر جدید التأسیس بغداد به مناصب مهمی در دستگاه خلافت نوپای عباسی دست پیدا كرده بودند. قاسم بن عروه وزیر منصور عباسی،۳ علی بن ابینصر كوفی وزیر مهدی عباسی،۴ عبدالله بن سنان كوفی خازن منصور، مهدی، هادی و هارون عباسی،۵ فضل بن سلیمان بغدادی كاتب منصور و مهدی عباسی،۶ حسن بن راشد كوفی وزیر مهدی، هادی و هارون عباسی،۷ عیسی بن روضه حاجب منصور،۸ علی بن یقطین رئیس دیوانِ زمام، برید و خاتم مهدی، هادی و هارون،۹ محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه بن بزیع از وزرای عباسیان۱۰ از این دستهاندچندان عجیب نمینماید كه بعضی از این اصحاب حتی به دستور مسقیم خلیفه عباسی از كوفه عازم بغداد میشدند.۱۱
دلیل دیگر مهاجرت، تمایل جدی به دانشافزایی و علمپراكنی در میان امامیه است. گروهی از اصحاب به دلیل مركزیت یافتن علمی بغداد و اجتماع اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در آن جا با انگیزه فعالیتهای علمی به بغداد عزیمت كردند. در این باره باید به طور عمده به جریان كلامی امامیه اشاره كرد. هشام بنحكم به عنوان شخصیت ممتاز این جریان با راهاندازی مجالس مناظره و راهبری آنها حتی در حضور كارگزاران
1.. الموتلف و المختلف، ج۳، ص۱۴۸۳.
2.. رجال النجاشی، ص۲۰۹ و ۲۳۷.
3.. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۰.
4.. رجال الطوسی، ص۲۶۶.
5.. رجال النجاشی، ص۲۱۴.
6.. رجال النجاشی، ص۳۰۶.
7.. رجال البرقی، ص۲۶.
8.. رجال النجاشی، ص۲۹۴.
9.. ذیل تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۰۲.
10.. رجال النجاشی، ص۳۳۱.
11.. جعفر بن مازن کاهلی کوفی (م۲۶۴ق) از محدثان امامیه توسط مامون عباسی به بغداد فراخوانده شد و در آنجا اجازه ظاهراً فعالیت علمی به وی داده شد (لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱). وی نیز شاگردان دیگر مانند حمید ین زیاد نینوایی حدیث آموخت (همان). دانسته نیست مقصود مأمون از این اقدام چه بوده است. بعید نمینماید که وی به قصد تضعیف اهل حدیث به تقویت محدثان دیگر گروهها ی اسلامی دست به این اقدام زده باشد.