الفاظ معرّب در قرآن و حديث - صفحه 651

بابويه و عمرويه . و صاحب قاموس چون بدين قاعده آگاه نشد ، گفته كه سيبويه به معنى رائحة التفاح است و نزد او در اصل سيب بويه بود و حذف يك باء قرار بايد كرد و با نظائر و امثال مخالف مى شود .
جِناره : به كسر ، معرّب كناره و آن دهى است ميان استرآباد و جرجان و وجه تسميه ، آن كه در وسط استرآباد و جرجان واقع است و گوييا آن ده ، سامانه و مرز آن بوم است .

باب الياء

برنى : معرّب برنيك و آن قسم خرمايى است .
دارصى : معرّب دارچين .
بُوصى : به ضم ، معرّب بوزى به راء تازى و پارسى و آن كشتى است خورد كه در ولايت سند بوجى گويند .
بُشتى : به ضم ، آنچه بر آن تكيه كنند ، معرّب پستى و آن به عربى مسنَد به كسر ميم .
سِجزى : به كسر ، معرّب سَكزى به فتح ، و ياء نسبت نيست و بعضى گفته منسوب به سجستان را گويند ، پس سجزى كه در اصل سجستانى بود و ياى نسبت اين تكلف است . ۱

1.تمت الرسالة ، و الحمد للّه و كفى ، و السلام على عباده الذين اصطفى ، و كانت الأصل بخط مصنفها السيد عبد الجليل بن السيد أحمد الحسيني البلگرامي ، و ذلك صباح التاسع من شوال المكرم من شهور سنة تسعين و مئتين بعد الألف. و تمّت استنساخها في مدينه دهلي من بلاد هندوستان ، بيد عبد الحقير علي صدرائي نيا بن جليل في ۱۶ مهر ۱۳۷۵ ، و الحمد للّه رب العالمين.

صفحه از 652