بررسی روایت «حمال ذو وجوه» بودن قرآن در نهج البلاغه - صفحه 139

واژه «وجه» هر چند در فرهنگنامه‏های فارسی به معانی متعددی چون طریقه، روش، حالت، پول، علت و جهت، عامل، صورت و چهره، عنوان، روی، امكان، صحه، صحیفه، ذلت و وجود آمده است،۱ اما در عرب این واژه یك مفهوم ریشه‏ای دارد و آن «فرا روی هر چیز» است؛ هم‌چنان که خلیل بن احمد فراهیدی و فیروزآبادی بدان اشاره نموده‏اند.۲

این معنا بسته به مورد استعمال، معنای ویژه خود را می‏یابد؛ یعنی همان طور كه فیروزآبادی آورده است، «وجه الدهر» به معنای آغاز و اول دنیا، «وجه النجم» به آن‏چه از ستاره برایت آشكار می‏شود، «وجه الكلام» به معنا و مقصود از سخن و «وجه القوم» به آقا و سید قوم معنا می‏شود كه تمامی معانی فوق ناشی از بسط و توسعه همان معنای اصلی «مستقبل كلّ شیء» است. ملاحظه شد كه یكی از معانی «وجه» معنا و مقصود كلام بوده و شاید بتوان گفت از آن جهت به معنا و مفهوم، «وجه» می‏گویند كه فراروی ذهن و اندیشه مخاطب در حین مواجهه با كلام، قرار می‏گیرد. به هر روی، این معنای لغوی «وجه» با معنای اصطلاحی آن مطابقت دارد.

از سوی دیگر، از قراین روایی نیز به دست می‏آید كه مراد از واژه «وجه» در این گونه احادیث، معانی و مقاصدی است كه ممكن است از آیات برداشت و استنباط شود۳.

برخی از محققان _ که به طور تخصصی و مستقل به تبیین و تشریح واژگان نهج البلاغه پرداخته‏اند _ ذیل عبارت «یوجهه علی غیر معرفة بمعناه»۴ می‏نویسند: «گفتار رسول خدا را توجیه و معنا می‏كند، بدون شناسایی معنا آن»۵ كه «وجه» را به معنای «معنا»، «توجیه» و «قرائت» گرفته‏اند. از سوی دیگر، موقعیت و جایگاه واژه «وجه» یا «وجوه» در روایت و سیاق

1.. فرهنگ بزرگ سخن، ص۸۱۸۶.

2.. «الوَجه: مستقبل كلّ شیء» (العین، ج۳، ص۱۹۲۹). هم‏چنین فیروزآبادی می‌نویسد: «الوَجهُ: مستقبل كل شیء، ج: اوجُه و وجوه و اُجوه و نفس الشیء و من الدهر: اوّله و من النجم: ما بدا لك منه و من الكلام: السبیل المقصود و سید القوم» (القاموس المحیط، ج۴، ص۴۲۳).

3.. به عنوان مثال، لغوی بزرگ ابن منظور (م۷۱۱ق) در معنای «وجه» در حدیث «لا تفقه حتی تری للقرآن وجوهاً» آورده است: «ای تری له معانی یحتملها فتهاب الاقدام علیه» كه مراد از «وجوهاً» را معانی گوناگون دانسته است (ر.ک: لسان العرب، مدخل وجه، ج۱۵، ص۲۲۵). ابن اثیر (م۶۰۶ق) نیز در النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، پس از آن كه كلام امام علی( را نقل می‌كند، می‌نویسد: «حمال ذو وجوه» یعنی هر گونه تأویل (و معنایی) بر قرآن حمل شود و قرآن آن را در خود جای دهد و مراد از «ذو وجوه» نیز معانی مختلف و كثیر است (ر.ک: النهایة، ج۱، ص۴۴۴).

4.. خطبه۲۱۰.

5.. اَوجَه: جعل له وجهاً؛ یعنی برای آن معنا و وجهی قرار داد (قاموس نهج البلاغه، ج۴، ص۵۸۰).

صفحه از 149