معنایی آن نشان میدهد كه مناسبترین معادلی كه میتوان برای این واژه در نظر گرفت، همان معنا، مفهوم و قرائت است. علاوه بر آن، شرایط و فضای صدور این كلام در نهج البلاغه نیز ما را به این معنا رهنمون میسازد که در ادامه به این مهم خواهیم پرداخت:
روند شکلگیری کلام و منازعات و مناظرات پیرامونی
در جنگ صفین، وقتی كه عرصه بر شامیان تنگ شد و نبرد را علیه خود تمام شده میدیدند، بی تاب شده و در صدد چاره جویی برآمدند. در این میان عمرو عاص به معاویه میگوید که طرحی دارد تا موجب اختلاف و تفرقه در بین سپاه علی علیه السلام شود و میگوید:
۰.از آنجایی كه علی و اصحابش اهل ورع و دین هستند، قرآنها را بر سر نیزه بالا برده و میگوییم بین ما و شما كتاب خدا حاكم باشد.
شامیان این گونه كردند و در نتیجه، برخی از سپاه عراق فریب این طرح را خورده و به آن روی آوردند. اختلاف و نزاع بالا گرفت و احتمال جنگ داخلی هر لحظه میرفت.
در برابر این فتنه، علی علیه السلام فرمود:
۰.به خدا قسم! آنها خواستار حكم كتاب نیستند و این طرح، خدعه و نیرنگی از جانب آنها است. تقوای الهی پیشه كنید و بر حق خود و قتال با دشمن پای بفشارید. معاویه، عمرو عاص، ابن ابی معیط، ابن مسلمه و ابن ابی سرح نه اصحاب دین هستند و نه اصحاب قرآن. من آنها را بهتر از شما میشناسم و از كودكی روی آنها شناخت دارم.
اما سخن امام علیه السلام تأثیری نداشت و در آستانه شكست شامیان، این خدعه كارگر افتاد و امام ناچار شد مالك اشتر را به عقب نشینی فراخواند.۱
قرار بر آن شد از دو طرف داور (حكمی) انتخاب شود تا بر اساس قرآن حكم كنند. در نهایت، از سوی شامیان، عمرو عاص (به عنوان حکم) به همراه چهار صد نفر به سوی دومة الجندل رهسپار شدند و امام نیز چهار صد نفر را به فرماندهی شریح بن هانی۲ فرستاد كه عبد الله بن عباس (به منظور اقامه نماز) و ابو موسی اشعری (ظاهرا به عنوان حکم) نیز به همراه آنان بودند.
1.. المعیار و الموازنة، ص۱۶۲؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴ - ۳۶؛ البدایة و النهایة، ج۷، ص۳۰۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱۶؛ ج۶، ص۹۷ (با اندكی تلخیص و تصرف).
2.. ظاهراً به نظر میرسد نقش شریح بن هانی به عنوان فرمانده نظامی بوده و مسئولیت حکمیت بر عهده ابوموسی اشعری بود.