الهی بر هم ترتب خلقی و با هم رابطه طولی دارند، میتوان نتیجه گرفت که سرادقات نیز به تبع آنها دارای رابطه طولی و ترتب خلقی هستند. از این رو، با وجود این که در روایات به ویژگی (9 و 10) اشاره نشده است، اما قطعاً این دو ویژگی نیز از مشترکات سرادقات و حجب خواهند بود.
از آنچه در بحث از ویژگیهای حجب و سرادقات گفته شد و نیز بررسی برخی از روایاتی که محدوده آنها را معین میکنند، برمیآید که رابطه این دو با هم باید رابطه محیط و محاط باشد؛ به این معنا که حول و اطراف هر حجاب را سرادق گویند و یا در اطراف هر حجاب سرادق قرار دارد؛ چرا که روایات میفرماید تقدم خلقت از باطن به ظاهر به ترتیب بدین شرح است:
در روایات آمده است که اول نور ستر خلق شده، سپس نور حجاب، سپس نور عرش، سپس نور کرسی، سپس خورشید (یعنی جهان ماده)۱ و یا آمده است نور حجاب از نور اسم خلق شده و اسم در کنه حجب است، سپس در سرادق و سپس در عرش۲ و یا در روایتی طولانی و مفصل ترتیب خلقت بدین شرح گزارش شده است که ابتدا نور پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله خلق شده است، سپس دوازده حجاب، سپس اسم حضرت بر لوح ظهور کرده، سپس بر عرش و در آخر در صلب حضرت آدم علیه السلام جای گرفته که نشان از همان عالم ماده است.۳
نیز با توجه به این که هر اسم و صفت الهی خود یک حجاب است _ که سرادق دارد _ به نظر میرسد اطراف آن حجاب را سرادق همان اسم و صفت تشکیل میدهد. نیز از روایات برمیآید که نزدیکترین مرتبه به خداوند متعال حجب نور است؛ چرا که در روایت معراج نزدیک شدن پیامبر صلی الله علیه و اله به خداوند متعال، پس از گذشت از حجب نور گزارش شده است که پس از آن حضرت صلی الله علیه و اله ملکوت سماوات را دیدند.۴ پس میتوان نتیجه گرفت که این حجب النور همان حجب اسما و صفات هستند و نیز گزارش شده که این حجب نور، جایگاه انوار ائمه اطهار علیهم السّلام قبل از خلق آدم هستند۵ و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و اله در آسمان هفتم به این
1.. التوحید، ص۶۴.
2.. جمال الاسبوع، ص۱۶۶.
3.. الخصال، ص۴۸۲.
4.. علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۲.
5.. بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۷۹.