مسلمانان، اعم از شیعه و اهل سنّت به شمار میآید؛ به گونهای که بدون توجه به مناسبات سیاست و نقش آن در جریان جعل حدیث، تصویر دقیقی از فراز و فرود تاریخ حدیث نمیتوان ارائه داد. واقعیتْ این است که سلطه سیاسی، به سانِ سلطه فرهنگی و عصبیت قومی و ملی، نقش پررنگی در پدیداری متون حدیثنما و زدایش احادیث اصیل داشته است؛ همان گونه که در رجال اهل سنّت، جایگاه و وابستگیهای سیاسی در ارزشگزاری راویان نقش پررنگی داشته و سبب برخورداری بیشتر افراد نزدیکتر به هرم قدرت و سیاست از وثاقت رجالی شده است. علامه عسکری از این افراد، به اصحاب الجاه و السلطه والیان و حاکمان یاد کرده که هماره نگاهی تکریم آمیز به آنان در اندیشه رجالی اهل سنّت حاکم بوده است.۱
این فضیلتتراشی تا حدی افراطی است که برخی شیفتگان معاویه، نفرین نبوی «لا اشبع الله بطنه» را در شأن وی، فضیلت و دعایی مستجاب پنداشته۲ و مخالفان چنین فضیلتسازی از این روایت را، چون نسایی صاحب السنن، به دلیل انکارش تا حد مرگ زدند و او را به شیعهگرایی متهم کردند.۳
محققانْ چنین تأویلی را از این روایت نبوی مردود دانسته و باورمندی به آن را متأثر از دلبستگی به معاویه دانستهاند.۴ به همین سان، در برخی از کتب رجالی اهل سنّت، عمر بن سعد بن ابی وقاص، کارگزار اموی در حماسه کربلای حسینی را ثقه دانسته و در شرح حال وی، بعد از توثیقش، با افتخار چنین آوردهاند:
۰.هو الذی قتل الحسین علیه السلام.۵
زهی جلافت، فضاحت و قباحت بر چنین داوری در باره شخصی که به هوس مُلک ری، خون دردانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و یاران با وفایش را ظالمانه بر زمین ریخت. این داوریها سند گویایی بر ذبح حقیقت و راستی در آستان سیاست و قدرت است که سنّت نبوی و دانشهای میراثدار آن، چون رجال و حدیث را در دستیابی به اهداف شوم خود استخدام کرده است.
1.. عبد الله سبأ، ج۱، ص۲۳.
2.. سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۲۳.
3.. خصائص امیر المومنین(، ص۲۳؛ دراسات فی الحدیث و المحدثین، ص۲۷.
4.. وضوء النبی، ج۲، ص۵۲۳.
5.. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۴۵۰؛ شرح احقاق الحق، ج۱، ص۲۲.