كالصحیح الحلبی، الحسن كالصحیح سلیمان بن خالد، الحسن كالصحیح أبی الخضرمی، الموثق كالصحیح سماعة، القوی أبی الصباح الكنانی، القوی كالصحیح زرارة و الموثق كالصحیح سماعة عنه علیه السلام ، الحسن كالصحیح بكر و الصحیح. در مقابل، چند روایت دیگر _ که حد برده را متفاوت از آزاد میداند _ ذکر نموده و البته روایات دسته اول را پذیرفته است. این پذیرش هم نه به دلیل صحت اسناد، بلکه به جهت موافقت با اطلاق آیه و نیز وجود تعارض در خود آن روایات است که حدّ برده را متفاوت از آزاد دانسته است.۱
نقد دیدگاه سندی الفرقان
1. نیاز به علم رجال و احراز وثوق مخبری
منبع اصلی فهم تکالیف الهی، روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است، ولی با تاریخ رقت باری که حدیث پشت سر گذاشته است، دستیابی به سخن و تقریر ائمه علیهم السلام کاری بسیار دشوار و پیچیده است و چنین نیست که احادیث موجود در کتب شیعی، قطعی الصدور باشند. از همه مهمتر، این که جعل، دس و وضع، انجام گرفته در احادیث و تعمد عدهای به ویژه حاکمان جایر در این باره، و از طرفی هم در نقل و انتقال احادیث از اصول اولی به کتابهای دیگر و همین طور از افراد به افراد دیگر، دانسته و ناخودآگاه، کم و زیادهایی در متون و شکل احادیث پیدا شده است که هر خردمندی به شکل اجمالی نسبت به همه این اخبار در شک و تردید فرو میرود.
اگر علم رجال را کنار بگذاریم، یکی از مهمترین راههای خروج از آن شک و تردید را کنار نهادهایم. در این صورت، فقیه بسیاری از احکام را نمیتواند به دین و شریعت نسبت دهد، مگر بعضی از احکامی که در قرآن آمده و یا جزء ضروریات دین است؛ و گر نه چگونه میتوان مفاد روایتی که مثلاً در کتاب الکافی، التهذیب یا من لا یحضره الفقیه آمده، به یکی از ائمه علیهم السلام نسبت داد و در نتیجه، به صورت قطعی آن را حکم الهی دانست؛ درحالی که فاصله زمانی ما با امامی که روایتی را به او نسبت میدهند، بیش از هزار سال است و لذا دهها احتمال در باره آن داده میشود.
بنا بر این، استفاده از اخبار موجود در کتابهای حدیثی ما نیازمند این است که همه
1.. همان، ج۲۱، ص۴۶. نمونههای دیگر، ر.ک: ج۳، ص۳۳۷؛ ج۶، ص۳۹۵؛ ج۳، ص۶۸؛ ج۲۱، ص۴۶؛ ج۹، ص۲۱۱.