بررسی روایات «احرف سبعه» در میراث روایی إمامیه - صفحه 107

الکافی پس از تألیف کتاب الخصال دیده باشد.

1-2. بررسی دلالی

این روایات با صحیحه زراره از امام باقر علیه السلام و نیز روایت الکافی از فضیل بن یسار که به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کرد: همانا مردم می‏گویند که قرآن کریم به هفت حرف نازل شده‏، حضرت فرمود:

كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ، وَ لَكِنَّهُ نَزَلَ عَلَی حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ؛۱

دشمنان خدا دروغ گفته‏اند بلکه قرآن بر حرف واحد از نزد خدای واحد نازل شده است.

در تعارض است. لذا این سؤال به ذهن می‏رسد که‏ آیا نقل روایت نزول قرآن بر هفت حرف از سوی شیخ صدوق _ که از محدثان طراز اول إمامیه بوده _ به دلیل اعتماد وی به صحت و اعتبار روایت مذکور بوده است؟ و دیگر این که علاوه بر بررسی سندی روایت مذکور در الخصال شیخ صدوق، آیا به لحاظ دلالی می‏توان وجوهی را بیان نمود که نقل روایت یاد شده با صحیحه زراره از امام باقر علیه السلام در تعارض نباشد؟ به عبارت روشن‌تر، چگونه می‏توان میان روایت شیخ صدوق و صحیحه زراره جمع نمود؟ بر اساس منابع روایی و تفسیری امامیه و نیز برخی از منابع لغوی، وجوه متعددی برای نقل روایت نزول قرآن بر هفت حرف در الخصال شیخ صدوق و دیدگاه وی در باره این روایت می‏توان بیان نمود. لذا بر فرض مماشات در سند، به لحاظ دلالی روایت مذکور را می‏توان به وجوه متعددی حمل کرد که در ذیل به آن اشاره می‏شود:

1-2-1. بطون قرآن

یکی از وجوهی که می‏توان در باره روایت نزول قرآن بر سبعه احرف در نظر گرفت، این است که این روایت را ناظر به مسأله بطون و وجوه قرآن بدانیم؛ زیرا در این روایت، نزول قرآن بر سبعه احرف به نحو مطلق بیان نشده،‏ بلکه بلافاصله پس از آن، در عبارت «وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ أَنْ یُفْتِیَ عَلَی سَبْعَةِ وُجُوه‏»، «سبعة وجوه» بیان شده‏ است.۲ دلالت این روایت بر بطون قرآن مؤیدهای متعددی دارد که ذیلاً به آنها اشاره می‏کنیم:

الف. پیش از شیخ صدوق، عیاشی این روایت را در باب «تفسیر الناسخ و المنسوخ و

1.۱ الکافی،‏ ج۲،‏ ص۶۳۰.

2.. الخصال،‏ ج‏۲،‏ ص۳۵۸.

صفحه از 130