بازشناسی شیوههای رجالی قدما سامان یافته است،۱ اما در این پژوهشها بیشتر به ضعف حدیث و حدیث ضعیف توجه شده و کمتر به تضعیف راوی پرداخته شده است.
آنچه این نوشتار به دنبال آن است، پاسخ به این پرسشها است: متقدمان چه معیارهایی را در تضعیف علمی یک راوی در نظر میگرفتند؟ هر کدام از این معیارها تا چه میزان در ضعف علمی راوی موثر بوده است؟ آیا ضعف علمی راوی همیشه با کاستی اعتماد به شخصیت روایتگری وی ملازم بوده است؟
میزان توجه راوی به فرایند تحدیث سبب تفاوت حدیثپژوهی یا همان شخصیت علمی وی با دیگری است. راوی در فرایند تحدیث، در دوره تحصیلات خویش، از اساتیدی که شایستگی تدریس آنها اثبات شده است، حدیث میشنود و سپس روایات را با ضبط درست، در دوره استادیاش، به نسل بعد منتقل میسازد. در جامعه علمی _ حدیثی روزگار متقدم قوانینی در این فرایند (از تحمّل تا ادا) حاکم بوده است و اگر فردی بر خلاف فرایند تحدیث عمل میکرد، رجالیان عملکرد او را تقبیح کرده، ذم و یا جرح را درباره او روا میداشتند؛ چه این که شرایط روایتگری او مخدوش میشد.
رجالیان متقدم با توجه به همین شرایط راوی، آنچه را که در نقل روایات راوی آسیب میدانستند، به خوبی برشمردهاند تا آموزههای نادرست وی وارد مجموعه آموزههای امامیه نشود. گاهی نیز با بیان نکات، قواعد و شیوههایی، حدود آسیبهای روایتگری راوی را تبیین نمودهاند تا برای محدثان قابل تشخیص باشد.
بررسی عملکرد قدما گواه آن است که همواره «وثاقت» با «صحت» روایت و «عدم وثاقت» با «ضعف روایت» نزد ایشان تلازم نداشته است.
با بررسی کتب ششگانه رجالیان متقدم در مییابیم که آنان در جرح راویان به ویژگیهایی همچون بررسی آثار راوی، بررسی فرایند تحدیث، چگونگی اقبال یا ادبار محدثان به راوی و یا منابع روایی وی توجه ویژه داشتهاند.
1.. مقالاتی نظیر: «ملاک های قدما در ارزیابی و نقد حدیث در آیینه فهرست های رجالی»، روح الله شهیدی، حدیث اندیشه، دوره جدید، بهار و تابستان ۱۳۸۶ _ شماره ۳، ص۱۳۷ - ۱۵۴؛ «نگاهی به نقش و جایگاه مؤلفه های «کتاب محور» در ارزیابی های حدیثی قدما در پرتو تحلیل منابع فهرستی»، حمید باقری، فصلنامه علمی _ پژوهشی علوم حدیث، تابستان ۱۳۹۲، سال هیجدهم، شماره ۶۸، ص۳ - ۲۸. همچنین پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم حدیث (گرایش تفسیر اثری)، با عنوان «حدیث ضعیف و چگونگی تعامل با آن بر پایه رویکرد قدما»، امین حسین پوری، دانشکده علوم حدیث شهر ری، دفاع شده در سال ۱۳۸۵. به تازگی (تابستان ۱۳۹۳) این پایاننامه از سوی پژوهشگاه قرآن و حدیث، با همین نام به چاپ رسیده است.