اماماني قرار داديم که به آتش دعوت ميکنند. امام تو (يزيد و استاندارش ابن زياد) از اين دسته امامانند. در خدمت بودن آنها، فرد را دچار ننگ دنيا و آتش آخرت ميکند.
چنان چه از اين عبارت پيداست، گوينده از نحوه برخورد امام علي عليه السلام با اين ضرب المثل در ماجراي جنگ جمل، تأثير پذيرفته است.
4. زمخشري (م 538 ق) در خصوص جمع شدن ننگ و آتش در سرنوشت فرد، با تأثيرپذيري از فرهنگ اسلاميِ پديد آمده توسّط قرآن و عترت مينويسد:
و غايةُ الخزي و الشّنار في الجمعِ بينَ العارِ و النار؛
نهايت خواري و ذلّت در آن است که فرد هم دچار عار شود و هم آتش دوزخ ( المقامات، ج 1، ص 17).
5. ابن جوزي (م 597 ق) ماجرايي از يک انصاري نقل ميکند که عار دنيايي را در مقابل آتش جهنّم به کار برده و تصريح کرده که عار و ننگ دنيا در برابر جهنّمي شدن، ترجيح دارد؛ چرا که عار دنيايي با مرگ تمام ميشود، امّا عذاب جهنّم تمام شدني نيست: «و للعار في الدنيا، خير من النّار في الآخرة» ( ذمّ الهوي، ج 1، ص 259).
اين مورد، ضمن آن که گوياي تقابل عار دنيايي در مقابل آتش جهنّم است، نشانگر تأثير برخورد اسلام و اهل بيت با اين تفکّر جاهلي است، به گونهاي که فرد در دو راهي ننگ دنيايي و آتش جهنّم، ننگ دنيايي را ترجيح دهد؛ بر خلاف انديشه جاهلي که فرد، ارزش و غيرت را اين ميدانست که براي دوري از ننگ دنيا، در برابر حق بايستد و در اين راه، دوري از ننگ دنيا چنان برايش ارزشمند باشد که از جهنّمي شدن ابايي نداشته باشد.
6. ابن حمدون (م562 ق ) نيز جرياني را نقل ميکند که شخصيتي در ايام حجّ تمتّع شاهد بوده که زن و مرد عاشقي، همديگر را پيدا ميکنند و پس از مدّتي گريه و زاري از هم جدا ميشوند. وقتي وي ميگويد فکر نميکردم شما بدين زودي از هم جدا شويد، زن ميگويد:
أمّا علمت أنّ ركوب العار و دخول النار شديد؛
مگر نميداني که گرفتار ننگ و آتش با هم شدن، چه قدر سنگين است؟
اين سخن، کنايه از آن است که اگر ما به هم برسيم، هم ننگ گناه و بيآبرويي نزد مردم را به دوش خواهيم کشيد و هم دچار عذاب الهي خواهيم شد.
7. ابن فضل الله العمري (م 749 ق) نيز از کساني است که از اين ضرب المثل و نحوه برخورد قرآن و عترت با آن تأثير پذيرفته است. او در کتاب مسالك الأبصار في ممالك الأمصار، (ج 24، ص 432، ش 109) در توصيف خليفه اموي وليد بن يزيد بن عبد الملک مينويسد: