رويارويي امامان عليهم السلام با يک ارزش جاهلي - صفحه 34

1. يکي از موارد تأثيرپذيري، سخنراني يکي از فرماندهان امير مؤمنان عليه السلام (وقعة صفّين، ص 236) در نبرد صفّين است که متأثّر از برخورد امير مؤمنان با اين ضرب المثل، به تبيين ماهيت دشمن يعني معاويه و لشکريانش همّت گماشته است (متن اين سخنراني در جمهرة خطب العرب، ج 1، ص 355 نيز آمده است). او در معرّفي معاويه مي‌گويد:
ألا إنّه أغوي جفاة فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ و أورثهم العار؛
او گمراه‌ترين جفاكاران است كه که مانند فرعون پيروانش را وارد جهنّم مي‌کند و ننگ را بر ايشان به ارث مي‌گذارد.
از آن جا که جنگ صفّين، پس از جنگ جمل رخ داد، تأثيرپذيري اين فرمانده از نحوه برخورد امير مؤمنان با اين شعار جاهلي در رويارويي با طلحه و زبير، امري بديهي است. سخن اين فرمانده، اشاره به آيه 98 سوره هود دارد.
2. نقل قول مشهوري نيز از احنف بن قيس ( تاريخ مدينة دمشق، ج 24، ص 299، ش 2921) رسيده که تعريضي به سفهاء است. وي مي‌گويد:
أكرموا سفهاءكم، فإنّهم يكفونكم النّار و العار؛
سفيهان قوم خود را گرامي بداريد، چرا که شما را از ننگ دنيا و آتش جهنّم کفايت مي‌کنند ( العقد الفريد، ج 1، ص 87).
منظور وي اين است که اينان با نحوه زندگي و شخصيتي که دارند، پيش‌مرگ جامعه در به جان خريدن ننگ و عارها و آتش دوزخ هستند. کنايه از آن که ظرفيت ننگ و آتش را آنان پر مي‌کنند و نوبت به ديگران نمي‌رسد.
در نظر احنف، گروهي استحقاق عار و نار را با هم دارند که مشابه تعابير امير مؤمنان عليه السلام نسبت به اهل جمل است.
احنف در جنگ جمل، يکي از فرماندهان لشگر امير مؤمنان عليه السلام بود و از نزديک شاهد برخورد ايشان با طلحه و زبير بود.
3. طبري در گزارش ماجراي کربلا نقل کرده ( تاريخ طبري، ج 5، ص 408). ۱
وقتي که هنوز حرّ فرمانده لشکر ابن زياد بود و افراد دو لشکر کنار هم بودند، از سوي ابن زياد نامه آمد که حرّ راه را بر کاروان امام حسين عليه السلام ببندد. يکي از اصحاب امام حسين عليه السلام به نام ابو الشعثاء کندي که نزد او بود پرسيد؟ با نامه چه مي‌کني؟ حرّ گفت: از امامم پيروي کنم و به بيعتم وفادار باشم. ابو الشعثاء گفت: پروردگارت را نافرماني کردي که فرمان امامت را در ازاي هلاکت نفست اطاعت کني؟ ننگ و آتش را با هم به دست آوردي (كسبت العار و النّار). همان گونه که قرآن مي‌فرمايد: ما فرعون و لشکريانش را

1.شيخ مفيد نيز اين خبر را در الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج ۲، ص ۸۳ آورده است.

صفحه از 38