استخاره و اراده خداوند - صفحه 49

8. عسلي شدن

خود‌شيريني و تمسّک به هر طريقي براي خوشحال كردن ديگران و يا راه‌يابي به دل و ذهن و خاطره آن‌ها، ممدوح عقل و شرع نيست. امّا انجام كار و يا رفتارهايي كه خلاف شريعت نيست و هيچ گونه مخالفتي هم با عقل و عرف ندارد، بلكه در مواردي در شرع يا عرف جامعه به آن‌ها سفارش هم شده و موجب شادي اطرافيان و بخصوص افراد صالح و با تقوا و يا به دست آوردن دل آن‌ها ميشود، از نظر عقل و شرع، مطلوب و ممدوح است و از آن ميتوان به عسلي بودن تعبير كرد.
در حديثي كه سيد رضي در كتاب المجازات النبوية آورده، از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل است:
اذا اراد الله بعبد خيراً عسّله. قيل له: يا رسول الله و ما عسّله؟ قال: يفتح له بين يدي موته عملاً صالحاً يرضي حتي يرضي عنه من حوله؛
آن گاه كه خدا خير بندهاي را بخواهد او را عسلي (شيرين) ميكند. ياران گفتند: اي پيامبر خدا، او را عسلي ميكند يعني چه؟ فرمود: انجام عمل صالحي را كه از آن خشنود ميشود، به هنگام مرگ بر او القا ميكند تا اطرافيان هم از او راضي و خشنود شوند
( المجازات النبوية، ص ۲۱).

در كتاب مقاييس اللغة آمده است:
في الحديث «اذا اراد الله بعبد خيراً عسله»، و معناه: طيب ذكره و حلاه في قلوب الناس بالصالح من العمل من قولك. عسلت الطعام، اي جعلت فيه عسلاً. و فلان معسول الخلق، اي طيبه؛
در حديث آمده كه «آن گاه كه خدا خير بندهاي را بخواهد او را عسلي ميكند»، معنايش آن است كه ياد او را گوارا ميگرداند و با (توفيق بر) انجام كارهاي شايسته او را در دل‌هاي مردم شيرين ميكند. مثل آن كه بگويي غذا را عسلي كردم، يعني در آن عسل قرار دادم. و اخلاق فلاني آميخته به عسل است، يعني اخلاقش گوارا است
( مقاييس اللغة، ج 4، ص 314).
سيد رضي در شرح اين حديث نگاشته است:
معني عسله، أي جعل عمله حلواً يحمده الصالحون و يرضاه المتّقون، فيكون كالشئ المعسول الذي يسوغ في اللهوات و يلذّ في المذاقات؛
معناي اين كه او را عسلي ميگرداند آن است كه كارش را شيرين ميكند تا شايستگان او را ستايش كرده و پرهيزگاران از او خشنود شوند، پس چنين شخصي همانند چيزي است که با عسل آميخته شده و از گلوها (به راحتي) پايين ميرود و از آن در همه ذائقه‌ها لذّت برده ميشود ( المجازات النبوية، ص 21).

صفحه از 61