ذَكَرَ الشَّيْخُ الامام الْخَطِيبُ الْـمُسْتَغْفِرِيُّ بِسَمَرْقَنْدَ فِي دَعَوَاتِهِ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَتَفَأَّلَ بِكِتَابِ الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ فَاقْرَأْ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ صَلِّ عَلَي النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثَلَاثاً ثُمَّ قُلِ: اللهمَّ تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّكَ الْـمَكْنُونِ فِي غَيْبِكَ. ثُمَّ افْتَحِ الْـجامِعَ وَ خُذِ الْفَأْلَ مِنَ الْخَطِّ الْأَوَّلِ فِي الْـجانِبِ الْأَوَّلِ مِنْ غَيْرِ أَنْ تَعُدَّ الْأَوْرَاقَ وَ الْخُطُوطَ. كَذَا أَوْرَدَ مُسْنَداً إِلَي رَسُولِ الله صلي الله عليه و آله؛
امام خطيب مستغفري، در سمرقند در دعواتش ذكر كرد: هر گاه خواستي به كتاب خدا
ـ عزّ و جلّ ـ تفأل جويي، سه مرتبه سوره اخلاص را بخوان، سپس سه مرتبه صلوات بفرست و بگو: «خدايا، من به كتاب تو فال زدم و بر تو توكّل كردم، پس از كتاب خود آن چه را از سرّ تو كه پوشيده و در پس پرده غيب توست، به من بنمايان». سپس جامع (قرآن) را باز كن و از خط اوّل در طرف اوّل و بدون اين كه صفحات و سطرها را بشماري، فال خود را بگير. اين چنين مستند به رسول خدا صلي الله عليه و آله آورده است ( فتح الأبواب، ص 156).
اين حديث، علاوه بر نداشتن منبع مورد وثوق و نداشتن سند متّصل به معصوم، با نهي از تفأل به قرآن در تعارض است.
استخاره با تسبيح
به نظر ميرسد استخاره با تسبيح، از موارد قرعه محسوب ميشود و بحثي مجزّا و مجالي ديگر را ميطلبد و در اين مقال به آن پرداخته نميشود.
جمع بين روايات
روايات کيفيت استخاره، با هم تعارض ندارند تا نياز به جمع بين آنها باشد، بلكه دو امر مثبت و قابل جمع با يكديگر هستند. امّا بحث در ترجيح يکي از اين دو دسته روايت در مقام عمل است، تا اگر کسي خواست در امري خصوصاً اگر مهم باشد استخاره کند، بداند كه بر اساس رهنمود اهل بيت عليهم السلام کدام روش را برگزيند.
در اين باره به چند نکته اشاره ميشود:
1. دسته اوّل از احاديث که خواندن دو رکعت نماز و طلب خير از خدا را همراه با توکّل و رضا به قضاي الهي در بر داشت، به لحاظ تعداد، قابل توجّه بوده و به حدّ تواتر معنوي ميرسد. و از جهت لفظي و عبارتهاي مشابهي که با سندهاي مختلف و در منابع حديثي گوناگون، آمده به حدّ خبر مستفيض ميرسد. علاوه، در بين آنها احاديثي با سند صحيح و موثّق موجود است. در حالي که دسته دوم را رواياتي با سند ضعيف تشكيل داده است و از منبع اطمينانآوري هم گزارش نشدهاند.