سبک‏شناسي كتاب مختصر تاريخ دمشق - صفحه 85

در مجموعه تاريخ مدينه دمشق، احوال و روايات 10226 نفر گرد آوري شده است.
امّا ابن منظور، در مختصر تاريخ دمشق، تا حدودي ساختار اصلي كتاب (نام ها، كنيه ها و زنان) را تغيير داده است و اسامي زنان را از پايان كتاب، به پايان حروف منتقل كرده است. بنا بر اين، در پايان هر مدخل، اسامي زن هايي كه با آن حرف نام شان آغاز مي شود ديده مي شود. مثلاً در پايان حرف «الفاء»، بخشي به نام «أسماء النساء علي حروف الفاء» باز نموده و اسامي فاخته، فاطمة و فسيله را آورده است (ر.ک: مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر، ج 20، ص 351 ـ 367).
گفتني است مختصر تاريخ مدينه دمشق در 29 جلد به چاپ رسيده كه جلد اوّل آن فضائل شام و خِطط دمشق، و جلد دوم آن «السيرة النبوية» است. و از جلد 3 تا 29 نيز اسامي راويان، مشاهير و بزرگان شام و زندگي آن‌ها و مروياتشان است.
ابن منظور در تلخيص خود، احوال و روايات سه هزار نفر را حذف كرده است. در اين كه قلم او به خطا رفته يا اعتقادش بر اين بوده، هيچ اطلاعي در دست نيست. محقّق معاصر، محمود الأرناؤوط، در كتاب تكملة مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر (7 جلد) احوال و روايات سه هزار نفرِ جا افتاده، را تقريباً به سبک ابن منظور بازيابي كرده است.

4. شيوه ارائه محتوا

ابن عساكر در تاريخ دمشق پس از يادكرد هر نام، نسب او، شهرت، موطن، ويژگي هاي سياسي، اساتيد و شاگردان نام برده را بيان مي كند. و در مرحله بعد تعدادي از روايات نبوي را كه فرد نام‌برده روايت كرده است، بيان مي كند. تمامي روايات اين بخش، با سند متّصل مؤلّف تا پيامبر خداست. هم چنين ابن عساكر در معرّفي افراد از كلمات بزرگان در باره فرد مورد شرح نيز سود جسته كه آن‌ها را نيز با سند كامل خود تا گوينده ذكر كرده است. در پايان معرّفي هر فرد، تاريخ وفات او را به صورت مستند، گزارش مي كند.
مؤلّف در نقل روايات، طُرق تحمّل خويش (اخبرنا، أنبانا، قرأت و ...) را هم بيان كرده است.
به عنوان نمونه، شيوه معرّفي امام باقر عليه السلام را از تاريخ مدينه دمشق (ج 54، ص 268، ش 6781) بيان مي كنيم:
محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف أبو جعفر الهاشمي باقر العلم، من أهل مدينة.
أوفده عُمَر بن عبد العزيز عليه حين ولي الخلافة يستشيره في بعض أموره.
روي عن أبيه، و جابر بن عبدالله و أنس بن مالك، و أبي سعيد الخدري و عبدالله بن عباس و... روي عنه عبد الرحمن بن هُرمُز الأعرج و هو أسنّ منه، و ابنه جعفر بن محمد، و الزهري، أبان بن تغلب و... .

صفحه از 90