اگر زماني خداوند در اختيار، دخل و تصرّف نمايد، هر چند موضوع آن فعل و اختيار انسان باشد، چون هم پديدهاي جبري است و هم باز خواست انسان نسبت به چنين رويدادي، دور از رأفت خداوند است، در مصاديق قضا و قدر غير تکليفي جاي ميگيرد.
اين قضا و قدر، با حزن مثبت اختياري در ارتباط است؛ چرا که اين حزن در زمره اعمال قرار ميگيرد و فرد با اختيار خود سراغ اين قضا و قدر تکليفي ميرود و محزون ميگردد. البته اين نوع از قضا و قدر، با حزن منفي هم ارتباط دارد؛ چرا که آن هم در زمره اعمال است. ولي چون اين نوع از قضا و قدر که مربوط به فعل و اختيار انسان است، راه درمان و زدودن حزن و اندوه نيست، تنها يک جا ميتواند نقش مؤثّري در درمان داشته باشد و آن وقتي است که در ارتباط با قضا و قدر غير تکليفي قرار بگيرد. در غير اين صورت، بايد از آن صرف نظر کرد.
قضا و قدر غير تکليفي
قضا و قدر غير تکليفي، خارج از محدوده انسان و مختصّ به فعل خداوند است. همه پديدهها، جداي از آن چه که در تکليف و تشريع گذشت، در اين جا رخ ميدهد. به عنوان نمونه ميتوان مرگ را مثال زد که انسان و عزيزانش بايد از اين دنيا رحلت کنند. (ر.ک: سنّتهاي تاريخ در قرآن، ص 94) و جز اين هم هيچ راهي وجود ندارد. و چون فرد با وجود اختياري که دارد، در اصل رفتن از دينا هيچ نقشي ايفا نميکند، اين گونه موارد جزء قضا و قدر غير تکليفي قرار ميگيرند.
نکتهاي در اين جا وجود دارد و آن برخي اثرگذاريهاي اين دو قضا و قدر (تکليفي و غير تکليفي) بر يکديگر است: اثرگذاري فعل انسان به خواست الهي و اثرگذاري خواست خداوند بر فعل انسان و جهان هستي. يعني هم خداوند راههايي را به اذن خودش براي انسان قرارداده تا بتواند به قضا و قدر غير تکليفي و غير اختياري اثر بگذارد و هم اين که خود او ميتواند هر لحظه اراده را از انسان بگيرد تا اراده خويش را تمام کند، که هر دو، نوعي از «سنّتهاي الهي» هستند. اين اثرگذاري، خارج از قانون عليت نيست، با اين توجّه که ما برخي از اين قوانين را ميشناسيم و برخي را نميشناسيم. (عدل الهي، ص 115) به عنوان نمونه، خداوند متعال ميفرمايد: «هر کس تقوا پيشه کند، براي او راه خروج قرار ميدهم». (سوره طلاق، آيه 2) ـ يعني نوع فعل صادر شده از سوي انسان، علّت، و پديدار شدن امري از سوي خداوند، معلول است. (البته اين علّتها، اموري جدا از عللم مادي است و در اسباب و علل معنوي، چون دعا، صدقه، ظلم، توکّل و... جاي دارند).
در اثرگذاري نوع دوم (تأثير فعل خداوند بر فعل انسان) ميتوان به تولّد حضرت عيسي عليه السلام اشاره کرد که بدون ازدواج مادرش متولّد گرديد. هر دوي اين موارد، به عنوان مصاديق «سنّتهاي الهي» به شمار ميروند. (عدل الهي، ص 114 ـ 117) برخي از اين اثرگذاريها، با نام