پيامبر صلي الله عليه و آله امام نميداند، بلكه ارزشي براي فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله قائل نيست. به گواهي تاريخ اسلام، پيامبر خدا دستور سركوب ناكثين و قاسطين را به امير مؤمنان داده بود كه عايشه با امر پيامبر خدا مخالفت كرد و به ستيزه با علي عليه السلام برخاست. در اين جنگ، حسن بصري از كساني بود كه خود ميگويد: «ندايي در مورد اين جنگ ميشنيدم كه ميگفت: برو چرا كه در اين جنگ، قاتل و مقتول هر دو در جهنّم هستند». در اين مسئله، امام علي عليه السلام به او فرمود كه منادي اين ندا شيطان بود و وي را نيز برادر شيطان خواند (بحار الأنوار، ج32، ص225).
نمونه ديگر، صوفيان فرقه گناباديه هستند كه قطب اصلي آنان شاه نعمت الله ولي است. در در ديوان وي با صراحت آمده است:
اي كه هستي محبّ آل علي
مؤمن كاملي و بي بدلي
ره سنّي گزين كه مذهب ماست
ور نه گمگشتهاي و در خللي
رافضي كيست؟ دشمن بوبكر
خارجي كيست؟ دشمنان علي
هركه او چهار يار دارد دوست
امّت پاك مذهب است و ولي
دوستدار صحابهام به تمام
يار سنّي و خصم معتزلي
(ديوان شاه نعمت الله ولي، ص 88)
در حدود دويست مورد از مخالفت سران تصوّف با ذوات مقدّس معصومان عليهم السلام در فصل سيزدهم كتاب تحقيق در تصوّف و عرفان، نوشته خير الله مرداني، تحت عنوان «مخالفت صوفيه با ائمّه هدي عليهم السلام» آمده است. همه نشاندهنده گريز صوفيه از شريعت و ولايت است. خطر تصوّف، تبديل شدن شيعه به يك اسلام خمار معتاد است. چرا كه فرهنگ و مباني اصيل اسلامي شيعي، از جمله تبرّي، تولّي، جهاد، شهادت و انتظار كه نمونههايي از مباني عميق شيعه است، از بين برده است.
مواردي كه در اين بخش بدان پرداخته شد، نمونههايي از بدعتهاي صوفيه است كه براي آشنايي با اعتقادات و مباني آنها ذكر گرديد. اعتقاداتي ديگر همچون دفاع از ابليس به عنوان سيّد الموّحدين، تناسخ، حلول و اتّحاد، اعتقاد به امامت نوعيه، سرمگو، اباحهگري، شطحگويي و... نشاندهنده غير اسلامي بودن اين مباني است.
به عقيده دكتر طه حسين، تصوّف يك مذهب اسلامي خالص نيست، بلكه مذهبي است هندي كه نزد رواقيان و حكماي اسكندراني، رنگ يوناني و سپس در ايّام بني عباس، رنگ اسلامي گرفته است. و يا نويسنده ديگري چنين نتيجه گرفته است كه: «خميرمايه تصوّف، از تعاليم و معتقدات اقوام غير عرب، از قبيل بوداييان، مانويان و زرتشتيان است كه به آن رنگ دادهاند» (در ديار صوفيان، ص9).
به دليل همين بي اساس بودن مباني است كه تصوّف دست به جعل، تأويل نادرست احاديث و همچنين طرد احاديث صحيح جهت مشروع ساختن اعتقادات خويش زدهاند كه در دو فصل آينده به اين مباحث بيشتر ميپردازيم.
ب. حديث در نگاه صوفيه
در اين بخش، به بيان چند نمونه از احاديثي ميپردازيم كه متصوّفه جعل كردهاند. صوفيه جهت مشروعيت بخشيدن به مباني فكري و عقيدتي خود و اثبات حقانيت