حديث در فراز و نشيب عقايد صوفيه - صفحه 173

احاديثي در ردّ تصوّف

حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است كه ايشان از پديدآمدن اين گروه خبر داده و فرموده‌اند:
لا تقوم الساعة علي امّتي حتي يقوم قوم من امّتي اسمهم الصوفيه ليسوا مني و انّهم يحلقون للذکر و يرفعون أصواتهم، يظنّون انّهم علي طريقتي، بل هم اضلّ من الکفار و هم اهل النار لهم شهيق الحمار؛
روز قيامت بر امّتم بر پا نشود تا آن كه قومي از امّت من به نام صوفيه برخيزند. آن‌ها از من نيستند و بهره‌اي از دين ندارند. آن‌ها براي ذكر دور هم حلقه مي‌زنند و صداهاي خود را بلند مي‌كنند به گمان اينكه بر طريقت من هستند، در حالي كه آنان از كافران نيز گمراه‌تر و اهل آتش‌اند و صدايي همچون الاغان دارند» (سفينة البحار، ج 2، ص85).

از اين روايت معلوم مي‌شود كه صوفي‌گري در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله نبوده و حضرت به عنوان اخبار از غيب ذكر كرده‌اند كه بعدها چنين فرقه‌اي در ميان امّت پيامبر صلي الله عليه و آله پيدا خواهند شد. و اين معجزه، دليل صحّت اين حديث است. هم‌چنين در اين روايت تصريح شده كه آنان بر طريقت پيامبر نيستند و از كفّار نيز گمراه‌ترند.
اين روايت در شرح نهج البلاغه علامه خويي، حقايق فيض كاشاني، البدعة و التحرف شيخ جواد خراساني، و الاثني عشريه شيخ حرّ عاملي نيز آمده است.
روايت ديگري كه در منابع معتبر زيادي هم نقل گرديده، روايتي است كه پيامبر در اثناي سفارشات خود به ابوذر مي‌فرمايد:
«يا اباذر، يکون في آخر الزمان قوم يلبسون الصوف في صيفهم و شتائهم، يرون أنّ لهم الفضل بذلک علي غيرهم. اولئک يلعنهم ملائکة السماء و الارض؛
اي اباذر، در آخر الزمان قومي پيدا مي‌شوند كه در تابستان و زمستان، لباس پشمينه مي‌پوشند و اين عمل را براي خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايي مي‌دانند. آنان را فرشتگان آسمان‌ها و زمين لعن مي‌كنند.» ( الامالي، شيخ طوسي، ص537).

كليني به سند معتبر از سدير صيرفي روايت كرده كه روزي از مسجد بيرون مي‌آمدم و امام باقر عليه السلام داخل مسجد مي‌شد. حضرت دست مرا گرفت و رو به مكّه نمود و فرمود: اي سدير، مردم از جانب خداوند مأمور شده‌اند كه بيايند و اين خانه را طواف كنند و به نزد ما آيند و ولايت خود را بر ما عرضه نمايند. سپس فرمود:
«يا سدير، فاُريک الصادين عن دين الله؟ ثمّ نظر إلي ابي حنيفه و سفيان الثوري في ذلک الزمان و هم حلق في المسجد، فقال: هؤلاء الصادّون عن دين الله بلا هدي من الله و لا کتاب مبين. إنّ هؤلاء الأخابث لو جلسوا في بيوتهم فجال الناس فلم يجدوا أحداً يخبرهم عن دين الله تبارک و تعالي و عن رسوله صلي الله عليه و آله حتّي يأتونا فنخبرهم عن الله تبارک و تعالي عن رسوله؛

صفحه از 179