درآمد
تحقيق حاضر تلاشي است براي بررسي مفهوم و جايگاه عقل در انديشه سرآمد اخباريان قرن يازده، ملا محمّد امين استرآبادي. از اخباريان غالباً به عنوان گروهي ياد ميشود که در استنباط احکام دين تنها به سنّت ائمّه معصومين عليهم السلام تمسّک جسته و بر خلاف اصوليان که در استنباط احکام به چهار منبع کتاب، سنّت، اجماع و عقل رجوع ميکنند، عقل و اجماع را حجّت نميدانند و از نظر آنها بسياري از اصول عقليه که در علم اصول فقه براي استنباط حکم استفاده ميشوند، غير معتبر و يگانه راه دست يافتن به احکام شريعت، مراجعه به روايات ائمّه معصومين عليهم السلام است.
شايد بتوان گفت که نقطه محوري اختلاف ميان اصوليان و اخباريان، رويکرد آنان نسبت به جايگاه عقل باشد. اصوليان به عقل به عنوان يکي از منابع استنباط احکام مينگرند و معتقدند در صورت نبودن روايت و يا آيهاي در باره موضوعي خاص، ميتوان به عقل مراجعه و در مورد آن موضوع حکم صادر کرد. اما اخباريان معتقدند عقل نميتواند منبع استنباط احکام شريعت باشد، بلکه تنها منبع، روايات معصومين عليهم السلام است.
از آن جا که اخباريان در بستر تفکّر شيعي ظهور کردهاند که در اين تفکّر نقش عقل بسيار پر رنگ ظاهر ميشود، بر آمدن چنين مکتب ضدّ عقلاني از آن امري شگفت مينمايد و از اين رو، باور به راحتي نمي پذيرد که اينان چنين ديدگاه ضد عقلاني داشته باشند. لذا لازم به نظر ميرسد که اين مسئله به دقّت مورد موشکافي قرار گيرد و همه جوانب آن بررسي شود.
در نخستين برخورد با اين مسئله با سؤالات زير مواجه ميشويم که پاسخگويي به آنها نقش مهمّي در روشن شدن جوانب بحث دارد؛ سؤالاتي از قبيل اين که:
تعريف اخباريان از عقل چيست؟
آيا اخباريان حجّيت عقل را تنها در حوزه استنباط احکام فقهي انکار ميکنند يا در باب کل مسائل شريعت، اعمّ از احکام اعتقادي و فقهي و اخلاقي آن را از حجّيت ساقط ميدانند؟
آيا اخباريان عقل را تنها در حوزه احکام شريعت ناتوان مينگرند يا در تمام حوزهها ادراکات عقل را غير قابل اتّکا و نا استوار ميپندارند؟
با توجّه به اين که اخباريان اهتمام فراواني به روايات و کتب اربعه حديثي دارند و اين که بخش قابل توجّهي از اين روايات و کتب را روايات مربوط به «عقل و جهل» به خود اختصاص داده است، با چنين رويکرد ضدّ عقلاني که از اخباريان ميشناسيم، آنان اين روايات را چگونه توجيه ميکنند؟
رويکرد اخباريان در به کار گيري عقل در تفسير و توجيه روايات چگونه است؟ آيا آنها نيز مانند اهل حديث اهل سنّت، هرگونه دخالت عقل را در تفسير و تأويل روايات انکار ميکنند و رويکرد پايبندي به نص و سکوت در برابر روايات متعارض و مشکل را بر ميگزينند؟