جايگاه عقل درانديشه ملامحمّدامين استرآبادي... - صفحه 188

ج. تحليل و بررسي

بنا بر آن چه که گفته شد استرآبادي در پاره‌اي موارد حجّيت عقل را مي‌پذيرد و بر اساس آن حکم مي‌کند. همان گونه که در برخي نقدهاي خود بر اصوليان از عقل استفاده مي‌کند. مثلاً در ردّ قاعده «تمسّک به ترجيحات استحسانيه» مي‌گويد: «إنّه لا إذن بذالک من جهة الشارع و لم تظهر دلالة قطعية عقلية عليه» ( الفوائد المدنيه، ص 273). و در مورد ردّ تخيير مجتهد به هنگام تعادل ادلّه مي‌گويد: «فقد قال به جمع من متأخري أصحابنا، و هو باطل، لعدم ظهور دلالة قطعية نقلية أو عقلية عليه» (همان، ص 275). البته با توجّه به آن چه که در قسمت‌هاي قبل بيان شد، منظور وي از «دلالت قطعي عقلي» بايد نتايج حاصل از مقدّمات بديهي و اوّلي باشد؛ زيرا که او تنها چنين براهيني را معتبر مي‌دانست.
ملا محمّد امين استرآبادي، دريافت‌هاي يقيني و ظنّي عقل را در امور دنيوي و روزمرّه معتبر و قابل اعتماد مي‌داند امّا در علوم مربوط به شريعت هم‌چون کلام، فقه و اصول فقه و نيز علوم مربوط به ماوراء الطبيعه هم‌چون فلسفه، تمام يافته‌هاي آن را ظنّي و نا معتبر مي‌داند؛ زيرا که در اين علوم عقل توانايي دستيابي به مواد و مقدّمات يقيني را ندارد. بنا بر اين ديدگاه، برخي که قائلند ملا محمّد امين استرآبادي و هم‌فکران اخباري او در هيچ حوزه‌اي عقل را جزو منابع معرفتي به شمار نمي‌آورند؛ نه در حوزه امور ديني و نه در قلمرو امور غير ديني. (عقل و وحي،
ص 186) چندان صحيح به نظر نمي‌رسد.
ديدگاه استرآبادي به صورت نظري در باره عقل و ادراکات عقلاني همان بود که بيانش در بالا آمد امّا در مقام عمل گاه مي‌بينيم که وي مغاير با ديدگاه خود عمل کرده است. از جمله جاهايي که مي‌توان گفت به صورت بسيار فاحشي بدون در نظر گرفتن ديدگاه خود، عمل نموده است، در فصل دوازدهم کتاب با عنوان «في ذکر طرف من اغلاط الفلاسفة و حکماء الاسلام في علومهم» است که در اين بخش برخي براهين و نظريات فلاسفه و متکلّمان را ردّ مي‌کند و جالب اين که شيوه‌اي هم که در نقد ديدگاه آنان به کار مي‌گيرد، همان شيوه عقلاني است و از همان اصول فلاسفه در نقد ديدگاه‌هاي آنان بهره مي‌گيرد. به طور مثال در باره مسائلي هم‌چون اراده خداوند ( الفوائد المدنيه، ص 502 و 503)، اثبات قدرت خداوند از طريق برهان حدوث عالم (همان، ص 508 ـ 513) و... به شيوه‌اي عقلي و فلسفي به طرح و نقد مباحث مي‌پردازد. در حالي که بر طبق ديدگاه خود او، مقدّمات اين مسائل از جمله مسائل نظري دور از احساس است و عقل در باره آن‌ها قابل اعتماد نيست. نقدي که در اين جا بر استرآبادي وارد است اين است که اگر وي چنين ديدگاهي را قائل است، بايد در رد ديدگاه‌هاي فلاسفه به جاي شيوه عقلي، شيوه نقلي را در پيش مي‌گرفت.
و از طرف ديگر مي‌بينيم که وي در همين کتاب الفوايد المدنية در موارد فراواني براي تأييد مدّعاي خود به وضوح از براهين و دلايل عقلي نه چندان بديهي استفاده مي‌کند که ذکر نمونه‌هايي از اين دست در ادامه اين مقاله خواهد آمد.

صفحه از 200