جايگاه عقل درانديشه ملامحمّدامين استرآبادي... - صفحه 197

اعتقاد آنان، آخرين سخن در باب احکام و عقايد شريعت را ائمّه معصومين عليهم السلام ارائه مي‌دهند و عقول انسان‌هاي عادي به هيچ عنوان توانايي کشف احکام قطعي شريعت را ندارد. با چنين پيشينه‌اي بايد پيش‌بيني کرد آنان روايات ائمّه عليهم السلام را بايد از هر لحاظ مورد قبول بدانند و در مورد آن‌ها به هيچ عنوان قايل به تأويل و تفسير عقلاني نباشند؛ زيرا که چه از لحاظ ماده فکر و چه از لحاظ صورت، به هيچ عنوان خطا و اشتباهي در سخنان ائمّه معصومين عليهم السلام راه ندارد.
حال با توجه به اين مطلب بايد ديد که آيا استرآبادي به راستي ظاهر همه روايات معصومين عليهم السلام را به دور از هر گونه تفسير و تأويل عقلاني پذيرفته است يا خير؟ و در صورت تعارض بين روايات معصومان در ارتباط با يک موضوع، چگونه تعارض را حل کرده است؟
ملا محمّد امين استرآبادي در کتاب الفوايد المدنية بنا به رويکردي که اتّخاذ کرده سراسر به روايات ائمه عليهم السلام استشهاد نموده و گاه براي اثبات يک مدعاي خود در برابر آراي اصوليان، چندين حديث مختلف را در کنار هم ذکر کرده است. در روند فقه الحديثي که مؤلّف طي نموده کمتر شاهد تأويل در تفسير روايات هستيم و مؤلّف غالباً پايبندي خود را به ظاهر نصوص حفظ کرده است. امّا در اين ميان مواردي نيز به چشم مي‌خورد که در آن‌ها استرآبادي برداشتي از روايت را مطرح نموده است که به صراحت از ظاهر الفاظ بر نمي‌آيد و نيازمند نوعي کنکاش عقلي است که از اين ميان مي‌توان به رواياتي اشاره کرد که در آنها از «عقل» به عنوان «حجت باطني» ياد شده است که همان‌ گونه که در بخش قبل گفته شد استرآبادي از ظاهر اين روايات عبور کرده و آن‌ها را با توجّه به ديدگاهي که قبلاً در رابطه با «خلق معرفت» در قلب انسان‌ها و فطري بودن معرفت خداوند، برگزيده بود، تا حدودي به دور از معناي ظاهري آن‌ها تفسير کرده ‌است.
از نکات قابل توجه در رويکرد روايي ملا ‌محمّد امين استرآبادي در کتاب الفوايد المدنية اين است که مانند ساير اخباريان تنها به ذکر روايات بسنده نکرده بلکه به تحليل آن‌ها نيز پرداخته است و ما در اين کتاب شاهديم که پس از بيان چندين روايت در رابطه با يک موضوع در نهايت مؤلّف به جمع‌بندي و نتيجه‌گيري از آن‌ها مي‌پردازد و به صورت فهرست‌وار برداشت‌هاي خود را از مجموع آن روايات بيان مي‌کند. به طور مثال در اثبات اين امر که «معرفت صنع خداوند است» پس از ذکر روايات «عالم ذر»، «احاديث فطرت»، «احاديث طينت»، «احاديث اطفال» و... از مجموع اين روايات اوّلاً خطاهاي معتزله و اشاعره را در مسئله «اوّل واجبات» که همان شناخت خداوند باشد اثبات مي‌کند و سپس نتيجه مي‌گيرد که بندگان براي تحصيل معرفت مکلّف نشده‌اند و اين بر عهده خداوند است که اين معرفت را اوّلاً به وسيله الهام و سپس به وسيله ارسال رسل و انزال کتاب و اظهار معجزه، به بندگان منتقل کند و بر بندگان لازم است که اين معرفت را قبول و تصديق کنند (همان، ص 445 و 446).

صفحه از 200