1. تنبلي و کاهلي
تنبلي، کاهلي و مسامحه در امور و کارها، در بعد فردي، سبب عقبماندگي در کارها و از دست رفتن فرصتهاست. و در بعد اجتماعي نيز سبب هدر رفتن نيروهاي انساني و نهايتاً عدم استقلال اقتصادي و عدم خودکفايي خواهد شد. تنبلي و سستي، دشمن کار و تلاش است و در هر جا رخنه کرده، روحيه کار و همّت مضاعف را از بين برده است.
در فرهنگ اسلامي، انساني که تنبلي و سستي را پيشه خود سازد، مورد لعن و طرد قرار گرفته و ديگر نام مسلماني زيبنده وي نيست. در حقيقت، فرد تنبل و اهمالکار، حق خداي را به جا نياورده است. امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد:
اياکم و الکسل، فانّه من کسل لم يود حق الله؛
از تنبلي بپرهيزيد که تنبل، حق خدا را ادا نکند. ( تحف العقول عن آل الرسول،
ص ۱۱۰)
مولاي متقيان نتيجه تنبلي را، شکست در عرصههاي زندگي معرّفي ميکند:
من اطاع التواني، ضيع الحقوق؛
آن کس که از تنبلي و سستي پيروي کند، حقوق خويش را ضايع کرده است.
( تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۵۹)
و در حديث ديگري همين هشدار را ميدهد:
هيهات من نيل السعادة السکون الي الهواينا و البطانة؛
آرميدن در آغوش تنبلي و سستي، دوري جستن از خوشبختي و سعادت است.
(غرر الحکم ودرر الکلم، ص ۳۲۶، ح ۷۶۰۵)
بر اساس سخن امام علي عليه السلام سستي رذيلهاي است که هم در دنيا و هم در آخرت سبب خسران خواهد گشت:
التواني في الدنيا، اضاعه و في الاخرة، حسرة،
سستي، در دنيا از دست دادن فرصتها و در آخرت پشيماني آورد. ( الکافي، ج ۱ ص ۴۰۳)
امير بيان عليه السلام عاقبت کاهلي و سستي در انجام اعمال نيکو را زيانبار ميداند و ميفرمايد:
من قصر في ايام امله قبل حضور اجله، فقد خسر عمله و ضره اجله؛
کسي که قبل از فرا رسيدن مرگ در اعمال نيکو کوتاهي کند، حاصل کارش زيان است و مرگ او مايه خسران. ( نهج البلاغه، خطبه ۲۸)
فقر به عنوان يکي از عواملي که سبب انواع و اقسام منکرات در جامعه است، زاييده تنبلي و سستي است. حضرت علي عليه السلام در حديثي در اين باره ميفرمايد: