راوي‌شناسي / هشام بن حکم - صفحه 227

بعضي ديگر همچون شيخ صدوق، وي را کرباس‌فروش خوانده‌اند. ( کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4؛ المشيخه، ص437).

خاندان

پدر: حَکم، مکنّي به ابو محمّد و ابو الحکم است ( تنقيح المقال، ج 3، ص 294). که با توجّه به روايتي که هشام به واسطه پدرش در موضوع امامت و ولايت ائمّه عليهم السلام نقل کرده مي‌توان دريافت که حَکم، از اماميه بوده است. ( أعلام الوري، ص 371).
عمو: شايد بتوان از ظاهر تعبير «ابن اخي» که از جانب «عمر بن يزيد سابري» در ماجراي تشرّف هشام به تشيع ذکر شده، وي را عموي هشام دانست و اين گونه نام جدّ هشام، يعني يزيد را نيز کشف نمود. ( اختيار معرفة الرجال، ص 256، ش 476).
برادر: در کتب رجالي، از شخصي به نام محمّد که از روات حديث بوده و محمّد بن ابي عمير از وي نقل کرده، به عنوان برادر هشام ياد شده است ( تنقيح المقال، ج 3، ص 109).
فرزندان: در منابع، از حَکم و فاطمه، به عنوان فرزندان هشام ياد شده که حَکم، متکلّم و ساکن بصره و صاحب کتابي در امامت و مجالس مناظره‌اي بوده است ( الرجال، نجاشي، ص 136، ش 351).
مسعودي نيز ماجراي خواستگاري عبد الله بن يزيد اباضي خارجي را از دختر هشام و امتناع شديد وي به سبب از خوارج بودن عبد الله، نقل کرده است (مروج الذهب، ج 3،
ص 216 و 217).

رحلت

تاريخ وفات هشام، مانند ولادت وي از امور اختلافي است و شرح حال‌نويسان اقوال گوناگوني در اين زمينه بيان داشته‌اند:
اندکي پس از سقوط برامکه در سال 187ه ( الفهرست ملحقات ، ص 218؛ الفهرست، ص 356، ش 771).
در زمان خلافت مأمون، سال‌هاي 198 ـ 218ه ( الفهرست، ص 356، ش 771).
پس از انتقال از بغداد به کوفه، در سال 199ه ( الرجال، نجاشي، ص 433، ش 1164).
مقارن خلافت هارون الرشيد در کوفه، در سال 179ه ( اختيار معرفة الرجال، ص 256، ش 476).
در فاصله سال‌هاي 221 تا 230ه ( تاريخ الاسلام، ج 16، ص 436 و 437).

صفحه از 247