شخصيت هشام از منظر روايات
مجموع احاديثي را که در آن به شخصيت فکري و عقيدتي هشام پرداخته شده ميتوان در دو بخش کلي جاي داد:
الف. احاديث مدح و ستايش.
ب. احاديث ذمّ و نکوهش.
در اين بخش، پس از گزارش احاديث مدح و ذمّ، به بررسي و نقد آنها پرداخته و زواياي مختلف آن را روشن ميسازيم.
الف. احاديث مدح:
امام صادق عليه السلام با اشاره به هشام بن حکم فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه ولسانه ويده؛ اين مرد، با قلب، زبان و دستش ياور ماست» ( الکافي، ج ۱، باب الإضطرار الي الحجّة، ح ۴).
امام رضا عليه السلام در پاسخ به پرسشي در مورد هشام فرمود: رحمه الله، کان عبداً ناصحاً، أوذي من قبل أصحابه حسداً منهم له؛ خدايش رحمت کند! بنده خيرخواهي بود که به سبب حسادت اصحاب و معاصرانش، از ناحيه آنها آزار و اذيت ديد» ( اختيار معرفة الرجال، ص ۲۷۰، ش ۴۸۶).
در اين زمينه در منابع روايي و رجالي، ده حديث ذکر شده که محور اصلي اين روايات، جايگاه علمي و عقيدتي هشام بن حکم و تأييد وي از جانب ائمّه معاصر و متأخّر از ايشان، يعني امامان صادق، کاظم، رضا و جواد عليهم السلام است. حضرات معصومان، ايشان را مدافع شايسته و بدون انحراف از حريم ولايت معرّفي کرده و از هر گونه کژي پيراستهاند. ۱
ب. احاديث ذمّ
أبو يحيي إسماعيل بن زياد الواسطي، عن عبد الرحمان بن الحجاج، قال: سمعته يؤدي إلي هشام بن الحکم رسالة أبي الحسن عليه السلام، قال: لا تتکلّم فإنّه قد أمرني أن آمرک أن لا تتکلّم. قال: فما بال هشام يتکلّم و أنا لا أتکلّم؟ قال: أمرني أن آمرک أن لا تتکلّم و أنا رسوله إليک. قال أبو يحيي: أمسک هشام بن الحکم عن الکلام شهراً، لم يتکلّم ثم تکلّم. فأتاه عبد الرحمان بن الحجّاج، فقال له: سبحان الله يا أبا محمّد، تکلّمت و قد
1.براي پرهيز از اطاله کلام، به منابع زير ارجاع داده ميشود:
الکافي، کليني، ج ۱، باب الإضطرار الي الحجّة، ح۴.
الشافي، سيد مرتضي، ج ۱، ص ۸۵.
اختيار معرفة الرجال، شيخ طوسي، ص ۲۶۹، ش ۴۸۳ و ۴۸۴؛ ص۲۷۰، ش ۴۸۶ و ۴۸۷؛ ص ۲۷۵، ش ۴۹۴؛ ص ۲۷۸، ش ۴۹۵.
الفهرست (ملحقات)، ابن نديم، ص ۲۱۸.