راوي‌شناسي / هشام بن حکم - صفحه 245

در پايان، به جهت حسن ختام، به گزارش يک نقل از مشهورترين مناظره‌ها که در حضور امام صادق عليه السلام صورت گرفته و نشان‌گر جايگاه و موقعيت ستودني هشام بن حکم است مي‌پردازيم:
الف. جمعي از اصحاب امام صادق عليه السلام خدمت ايشان بودند و در ميان آن‌ها حمران بن اعين، محمّد بن نعمان، هشام بن سالم، و طيار حضور داشتند، با جمعي ديگر از جمله آن‌ها هشام بن حکم در حالي که هنوز جوان نورسي بود. امام صادق عليه السلام فرمود: اي هشام، گزارش نمي‌دهي که با عمرو بن عبيد چه کردي و چه طور با او سؤال و جواب کردي؟ عرض کرد: يا ابن رسول الله، من شما را محترم تر از آن مي‌دانم و شرم دارم و زبانم در برابر شما بند است و کار نمي کند. امام فرمود: چون به شما دستوري دادم به کار بنديد. هشام گفت: به من از موقعيتي که عمرو بن عبيد پيدا کرده بود خبر رسيد. مجلس بحثي را که در مسجد بصره بر پا کرده بود، بر من گران آمد و براي ملاقات با او به بصره رفتم. روز جمعه به مسجد وارد شدم که انجمن بزرگي تشکيل شده بود و عمرو بن عبيد در آن جمع حاضر بود. جامه سياه پشميني به کمر بسته بود و جامه ديگري به دوش انداخته بود و مردم از او پرسش مي کردند. من از مردم راه خواستم و به من راه دادند و رفتم در حلقه عمرو بن عبيد و در کنار مردم بر دو زانو نشستم و سپس گفتم: اي مرد دانشمند، من مرد غريبم، اجازه مي فرماييد از شما پرسشي کنم؟
- آري، بپرس.
- بفرماييد به من که شما چشم داريد؟
- پسر جان، اين چه پرسشي است؟ چيزي که به چشم خود مي بيني پرسش ندارد.
- پرسش من همين است.
- پسر جانم، بپرس و اگر چه پرسش تو احمقانه است.
- پس لطف بفرماييد جواب همان پرسش مرا بدهيد.
- بپرس تا جوابت را بدهم.
- شما چشم داريد؟
- آري، من چشم دارم.
- با چشم خود چه مي کنيد؟
- با آن رنگ‌ها و اشخاص را مي بينيم.
- بيني هم داري؟
- آري.
- با آن چه مي کني؟
- با آن بو استشمام مي کنم.
- شما دهان داري؟
- آري.
- با آن چه مي کني؟

صفحه از 247