مهاجرت میکرد، میتوانست در شمار اهالی شام به شمار آید. به علاوه، مهاجرت به ارض مقدس هم به شمار میآمد و یادآوری برخی از تعابیر قرآنی در باره اقوام پیشین بود؛ هر چند در تطبیق این تعابیر در باره شام، اختلافنظر فراوان بوده است. علاوه بر این، حتی استفادههای جزئیتری هم در جریان منازعات میان گروههای جهادی _ تکفیری در باره جدال میان شام و عراق از این قبیل روایات شده است. به هر روی، آنچه در پی میآید، مروری است هرچند کوتاه، بر روایاتی که در این باره وارد شده و شامل دو بخش است: نخست، روایات فضایل شام و سپس وضع شام در آخر الزمان.
نکتهای که لازم است روی آن تأکید شود، این است که مجموعهای که به نام فضایل شام میشناسیم، در دو بخش کلی قابل توجه است: بخش نخست، احادیث است که مقصود از آن، احادیث منتسب به رسول خدا صلی الله علیه وآله یا امام علی علیه السلام است. بخش دیگر، عبارت از آثار است که بر اساس تعریف شناخته شده، اقوال صحابه و تابعیان است. در این میان، آثاری هم وجود دارد که گاه در شکل حدیث ظاهر شده و گاه به صورت اثر در منابع آمده است؛ یعنی گاه منتسب به رسول صلی الله علیه وآله شده و گاه از صحابه یا تابعیان و کسانی مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه روایت شده است. تفکیک اینها، در طول بحث، چندان مورد نظر ما نیست، اما لازم است که خواننده محترم به آن توجه داشته باشد.
1. فضایل شام
در منابع حدیثی، و بیشتر در مقدمه برخی از تواریخ محلی کهن، در باره بیشتر شهرهای اصلی و اولیه دنیای اسلام، فضایلی نقل شده است؛ شهرهایی که هیچگاه رسول الله صلی الله علیه وآله در آنها پای ننهاده است؛ نمونه آن، احادیثی است که در فضیلت قزوین روایت شده و بسا در ورای امر صحت و سقم، هدف از نقل و ارائه آنها، جذب مهاجرانی به آنجا برای دفاع از شهر برابر کفار شمال ایران در قرن اول و دوم بوده است. این قبیل احادیث _ که پرشمار است، نشان میدهد که تا چه پایه دانش حدیث نیاز به اصلاح و تهذیب داشته است. بیشتر این اخبار، بویژه آثار، یعنی گفتههای صحابه و تابعیان، و به طور خاص، آنچه در باره شهرها به کعب الاحبار، وهب بن منبه و برخی هم به صحابه بزرگ مانند عبدالله بن عمر منسوب است _ که انتساب بیشتر آنها، مشکوک و برای تثبیت آن احادیث در اذهان مردم بوده _ محل تأمل بوده و به احتمال زیاد از ساختههای بعدی است. شاید برای نمونه بتوان این نقل را _ که منسوب به کعب است _ ارائه کرد: