اخباریان متقدم
نمیتوان صفت اخباری را از برخی علمای متقدم، تنها به سبب این که افکار استرآبادی را اظهار نمیکردند، سلب نمود؛ زیرا مدارس فکری همواره در حال تکامل است و این امر طبیعی است که بعضی از نظریات در طول دوران تغییر یابد. همه میدانند که اصول فقه قدیم با اصول فقه جدید فرق دارد و این بدان معنا نیست که اصولیان جدید دنبالهرو اصولیان قدیم نیستند.۱ این مطلبی است که استرآبادی نیز بر آن تأکید دارد.
وی شیوه ابداعی خود را به پیشینیان نسبت میدهد و برای آن ریشهای تاریخی در عصر غیبت صغرا و عصر امامان علیهم السلام جست وجو میکند و از این طریق، بنیانهای ابداعی مرام خود را استحکام میبخشد و در صدد است که اثبات کند، اخباریگری پدیدهای نوظهور نیست، بلکه ادامه راه اصحاب ائمه علیهم السلام است.۲
از رجال شاخص و مؤثر این مکتب میتوان به کسانی همچون محمد بن یعقوب کلینی (م328 یا 329ق)، علی بن بابویه قمی (م328 ق)، ابن قولویه (م368 یا 369ق) و محمد بن بابویه قمی (م381ق) اشاره نمود که در تألیف کهنترین مجموعههای فقهی و حدیثی نقش عمدهای ایفا نمودهاند.
اخباریان متأخر
این مرحله با ظهور محمد امین استرآبادی و تألیف کتاب الفوائد المدنیة بنیان نهاده شد و به سرعت حوزههای جهان تشیع را در هم نوردید.
این مکتب اخباری خاص _ که دنبالهرو مکتب اخباری عام (مکتب اهل الحدیث) بود _ دارای اصولی منقح، فنی و مدون بود. در دل این مکتب مدرسههای گوناگونی پدید آمد که اخباریان را به دو گونه افراطگرا و اعتدالگرا تقسیم نمود. در حقیقت، اخباریان متأخر امامی طیف گستردهای را شامل میشوند؛ از «محمد امین استرآبادی» گرفته _ که به طور مطلق اصولیگری را نفی میکند _ تا «شیخ یوسف بحرانی» که تمایلات اصولی داشت.
در بین کسانی که شیوه مرحوم استرآبادی را پسندیده و به اخباریگری گرایش پیدا کردهاند، فقهای بزرگی را میتوان یافت که در عین اخباری بودن، دارای اعتدال و میانهروی
1.. نظریة السنة، ص۲۱۷.
2.. الفوائد المدنیة، ص۱۰۴.