سومی برای حدیث ذکر میکند که به یکی از وجوه معنایی لفظ فقر بر میگردد. ایشان با تذکر این که هر احتمالی که شاهدی از لغت و کلام عرب بر صحت آن باشد، برای بیان کلام بلیغ صحیح و ممکن است، میگوید:
یکی از وجوه معانی لفظ فقر بریدن و سوراخ کردن بینی شتر است تا آنجا که به استخوان یا نزدیک آن برسد. سپس ریسمانی بدان میتابانند و بدین وسیله شتر چموش را رام میکنند. چون چنین کنند، گفته میشود: فقره یفقُره فَقرا، و به چنین شتری بعیر مفقور (به فقرة) گویند. و هر چه را به گونهای ببُری که جدا نشود (حزّ) و در آن اثری و شیاری ایجاد کنی، فقر است و تفقیر. از همین رو، مصیبت را فاقرة گفتهاند که شکننده ستون فقرات است و برای شمشیر شیاردار گفتهاند: سیف مفقّر.۱
وی با این استشهاد لغوی چنین نتیجه میگیرد:
فیحمل القول علی أنه _ علیه السلام _ أراد: من أحبنا فليزمّ نفسه و ليخطمها و ليقدها إلی الطاعات، و يصرفها عما تميل طباعها إليه من الشهوات، و ليذللها علی الصبر عما كُره منها، و مشقة ما أُريد منها، كما يفعل ذلك بالبعير الصعب.۲
سید مرتضی، با این تفسیر، فقر را برای لجام نفس و نگهداشت نفس از سیئات و واداشت آن بر حسنات مجاز گرفتهاند.
در این تفسیر البته چیستی وظیفه نحوی جلباب و تجفاف چندان روشن نیست، زیرا مجاز در این تفسیر به جای این دو واژه، در فقر تجلی میکند، و رابطه معنایی میان این شرح و واژگان روایت بیایراد نیست که در جای خود به آن اشاره خواهد شد.
بررسی شروح پیشگفته
برخی نکات و ملاحظات در باره تفاسیر بالا از این قرار است:
1. نبود استدلال روشن بر فقر در آخرت و عدم ظهور متن حدیث بر این معنا؛ علامه شوشتری میگوید:
قلت: ما ذكره أبو عبيد معنی صحيح، إلّا أنّ لفظ الخبر آبٍ عن الحمل عليه.۳
1.. الامالی، ج۱، ص۴۶.
2.. همان.
3.. بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۴۴۳.