معنا را برای استعداد به کار بسته باشد، ابن الرومی(221_283) میگوید:۱
كأنّني بكَ قد قابلتَ نائِرَتيبالخرق تخبطُ فيه خَبطَ العَميتِ
كمُتَّقٍ لَفحَ نارٍ يَستَعِدّ لهابالجهلِ دِرعَينِ مِن نِفطٍ و كبريتِ۲
همچون کسی که از شراره آتش پرهیز دارد و از آن دوری میجوید و از روی نادانی [ برای مقابله با آن] دو زره یکی از نفت و دیگری از کبریت(گوگرد) آماده میکند.
و در بیتی دیگر:
و هل يستعدُّ الرِّشاءَ امرؤٌلِوِردِ الفراتِ إذا ما فَهُق۳
و آیا کسی برای آب گرفتن از فرات در هنگام پرآبی و سرریز شدن آن، ریسمان فراهم میکند؟!
و در جای دیگر میخوانیم:
رأيتُكمْ تستعدُّون السلاحَ و لاتقاتلون و لا يُحمی لكم سَلَبُ۴
میبینم که شما سلاح و جنگافزار فراهم میآورید ولی بدان نمیرزمید و [لذا] از تاراج دشمن بازداشته نمیشوید.
سوم: درخواست فراهم شدن چیزی
این معنا از معنای نخست جدا نیست و تنها متضمن معنای طلب نیز است. طریحی این معنا را ضمن معنای إفعال برای استفعال بیان میکند:
أو تكون للطلب أي اطلبوا العدة للموت.۵
این معنا با متونی که استعداد را به معنای إعداد دانستهاند نیز تطبیق دارد. این دو
1.. بدیهی است که ما در اینجا به دنبال استشهاد و احتجاج به شعر در لغت نیستیم که به دوره شاعر (قرن سوم) ایراد گرفته شود و این که وی پس از ابراهیم بن هرمه (م۱۵۰ق) است و وی آخرین شاعری است که پیش از دوره فساد در لغت است و شعرش قابل استناد و احتجاج است، به این موضع از مقاله مرتبط نیست. در کتب لغت بسیار میبینیم که به شعر شاعران پس از وی استناد کردهاند. در حقیقت، سبب ذکر شعر وی نه برای احتجاج، که به عنوان شاهدی از کلام عرب و مؤیدی دیگر بر استعمالی است که در کتب لغت بدان اشاره شده و این حدیث آن را در بر دارد؛ هر چند کاربرد آن گسترده نباشد.
2.. دیوان ابن الرومی، ج۱، ص۲۴۵.
3.. همان، ج۲، ص۴۸۸.
4.. همان، ج۱، ص۱۶۳.
5.. مجمع البحرین، همان.