بررسی محتوایی حدیث استعداد فقر و نقد برخی از دیدگاه‌ها - صفحه 25

استعداد قابل برداشت است و آن، آماده کردن پوششی برای امان از فقر است. یکی از وجوهی که از کلام عرب نیز بر آن شاهد وجود دارد و سخن امام هم محتمل آن می‏تواند بود، این است که معنای استعداد جلباب و تجفاف برای فقر به معنای حفاظت خود از فقر باشد. چنان که در بیت سری رفاء دیدیم:


كمتّقٍ لفحَ نار يستعد لهابالجهل درعين من نفط و كبريت

یعنی از روی نادانی دو زره برای مقابله با آتش آماده می‏کند: یکی از نفت و دیگری از کبریت (که هیچ‌ یک او را از شر آتش در امان قرار نمی‌دهد، بلکه بر شدت آن می‌افزاید).

در روایت فوق گویی امام _ علیه السلام _ شیعیان خود را از فقر حذر داده، می‌فرماید کسی که دوستدار ماست، خود را از فقر می‌ر‏هاند، و مسلماً با این تأویل مفهوم مذموم و نکوهیده فقر مد نظر بوده است.

لذا این تفسیر با تفسیر پیش گفته در تناقض و تضاد نیستند، بلکه هیچ یک فقر را مدح نمی‌کنند و پذیرش فقری که به خاطر شرایط زمان بر محب اهل بیت وارد می‌شود، پذیرش خود فقر به عنوان فضیلت نیست، بلکه ترجیح فقری است که مذموم است بر از دست رفتن ایمان، و این فقر هدف‌دار است. انسان در فقر هدف‌دار به دنبال فقیر شدن نیست که ذم شود، بلکه فقر بر او تحمیل می‌شود و اگر او را یارای دفع آن نباشد بر آن صبر می‌کند تا ایمانش به خاطر دفع فقر به خطر نیفتد.

این معنا را لفظ جلباب و به ویژه لفظ تجفاف تأیید و تقویت می‏کند. چنان که گذشت، تجفاف پوششی بود که برای حفظ اسب در جنگ در مقابل تیر‏ها و زخم‏‏های دشمن بر او پوشانده می‏شد، یعنی محافظ بدن وی از زخم و تیر‏هاست.

همچنین ممدوح نبودن فقر بذاته در روایات، مؤید دیگری بر این امر است که شیعیان امر شوند به حفظ خود از فقر و این معنا از لفظ، بدون مقدر دانستن محذوفی از قبیل «یوم الفقر» و حمل فقر بر معنایی غیر مصطلح و به دور از مناسبت با سایر الفاظ متن روایت انجام می‏گیرد.

نکته: چنانچه اشاره شد، این دو معنا با هم تعارضی ندارند و قابل جمع‌اند، و بسا هر دو مراد متکلم و معصوم _ علیه السلام _ بوده باشد؛ زیرا شخص می‌تواند فقر را بر غنای همراه با دشمنی اهل بیت ترجیح دهد؛ اما لزوماً آن را نپذیرد و با آن مقابله کند و چون چاره‏ای نیافت، آن را در کنار دوستی اهل بیت به جان بخرد.

صفحه از 30