ندارد، بلکه یعنی: فراهم شو و آماده شو برای مقابله با فقر از این نظر که جلبابی تو را از آن حفظ کند، و این معنا با مقابله با فقر سازگار است.
معنای متعدی (اعداد)
اگر «استعداد» هممعنا با «إعداد» باشد، چنان که در برخی شروح گذشت و یا طبق برخی نقلها، لفظ حدیث، «فلیعدّ» از «إعداد» باشد، در این صورت، نصب جلباب بر اساس مفعولیت است؛ یعنی برای فقر جلبابی یا تجفافی فراهم کن.
معنای طلب (متعدی به دو مفعول):
اگر بنا بر قول مرزوقی در شرح بیتی از دیوان الحماسه، معنای استعداد، سؤال و طلب باشد؛ چنان که معنای معروف و اصلی باب استفعال است؛ یعنی «از کسی فراهم کردن چیزی را خواستن»، باید دو مفعول به برای فعل در نظر داشت، و چون در روایت تنها «جلبابا» منصوب آمده است، مفعول به دوم خواهد بود و مفعول به اول محذوف است، و بر این اساس تقدیر چنین میشود: فمحبُّنا أهل البیت لیستعدّ اللهَ جلبابًا للفقر، یعنی: لیسأل اللهَ أن یُعِدَّ له للفقر جلبابًا.
در این حالت، مفعول به اول به دلیل استغنای از آن به خاطر شهرتش مد نظر نبوده و ذکر نشده است و این امر کاربرد واضحی در زبان عربی دارد.
نتیجه
1. برای این روایت چهار تفسیر وجود دارد: فقر مادی دنیوی، تزهد و دنیاگریزی، فقر اخروی، و فقر به معنای لجام زدن.
2. توجه به شواهد لغوی و لفظی و همچنین فضای صدور روایت و نیز عدم تعارض و تناقض آن با خانواده احادیث موضوع روایت شروطی است که جهت ارائه و پذیرش وجوه مختلف احتمالی در مفهوم یک روایت مؤثر است.
3. با توجه به استعمالات واژگان اصلی روایت مورد بحث، و همچنین دقت در فضای صدور و نگاه جمعی به احادیث، دو احتمال برای حدیث قابل قبول است که عبارت است از: الف) پذیرش فقر به واسطه وجود فضای ضد شیعی و ترجیح این فقر هدفدار بر غنایی که با دوری از اهل بیت میسر است. ب) دفع فقر و مبارزه با آن به سبب نکوهش فقر در دین، که البته وجه نخست ارجح است، و همراهی دو وجه نیز توجیه پذیر و صحیح است.