مِن كَلامِ الإِمامِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام
از سخنان امام على بن ابى طالب عليه السلام ۱
۱۸.العَفوُ عَنِ المُقِرِّ، لا عَنِ المُصِرِّ. ۲
۱۸.عفو و گذشت از گناهكارى رواست كه اقرار دارد، نه آن كه اصرار دارد.
۱۹.لا يَكونَنَّ أخوكَ عَلى قَطيعَتِكَ أقوى مِنكَ عَلى صِلَتِهِ، وَلا يَكونَنَّ عَلى الإِساءَةِ أقوى مِنكَ عَلى الإِحسانِ. ۳
۱۹.مبادا برادرت در گسيختن پيوندش با تو، از تو در پيوستن به او قويتر باشد و نكند كه بر بدى كردن(به تو)، از نيكى كردن (تو به او) نيرومندتر باشد.
۲۰.ما أقبَحَ الخُشوعَ عِندَ الحاجَةِ، وَالجَفاءَ عِندَ الغِنى. ۴
۲۰.چه زشت است فروتنى هنگام نياز و درشتى هنگام بى نيازى.
۲۱.قَطيعَةُ الجاهِلِ تَعدِلُ صِلَةَ العاقِلِ. ۵
۲۱.گسستن از نابخرد، معادل پيوستن به خردمند است.
۲۲.بَلاءُ الإِنسانِ مِنَ اللِّسانِ. ۶
۲۲.بلاى انسان از زبان است.
۲۳.اللِّسانُ سَبُعٌ، إن خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ العافِيَةَ. ۷
۲۳.زبان درنده است، اگر رها شود عافيت را مى درد.
۲۴.اِتَّقوا مَن تُبغِضُهُ قُلوبُكُم. ۸
۲۴.از كسى كه دل هايتان از او نفرت دارد، بپرهيزيد.
۲۵.العافِيَةُ عَشَرَةُ أجزاءٍ ؛ تِسعَةٌ مِنها فِي الصَّمتِ إلّا بِذِكرِ اللّهِ، وَواحِدٌ في تَركِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ. ۹
۲۵.عافيت، ده بخش است: نُه بخش آن در خاموشى گزيدن به جز ذكر خداست و يك بخش آن در وانهادن همنشينى با نابخردان است.
۲۶.وَقيلَ لَهُ: مَا الاِستِعدادُ لِلمَوتِ ؟ فَقالَ: أداءُ الفَرائِضِ، وَاجتِنابُ المَحارِمِ، وَالاِشتِمالُ عَلَى المَكارِمِ، ثُمَّ لا يُبالي أوَقَعَ عَلَى المَوتِ، أو وَقَعَ المَوتُ عَلَيهِ، وَاللّهِ لا يُبالِي ابنُ أبي طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى المَوتِ أو وَقَعَ المَوتُ عَلَيهِ. ۱۰
۲۶.به حضرت على عليه السلام گفته شد: آمادگى براى مرگ يعنى چه ؟ پاسخ داد: اداى واجبات و دورى از حرام ها و حفظ كرامت ها و ديگر اين كه پروا نكند كه او بر مرگ يا مرگ بر او درآيد. به خدا سوگند، پسر ابو طالب پروا ندارد كه او بر مرگ يا مرگ بر او درآيد.
۲۷.العاقِلُ مَن رَفَضَ الباطِلَ. ۱۱
۲۷.خردمند كسى است كه باطل را واگذارد.
۲۸.الشَّريفُ مَن أنصَفَ الضَّعيفَ، وَالسَّعيدُ مَن خافَ الوَعيدَ. ۱۲
۲۸.شرافتمند كسى است كه با ناتوان انصاف ورزد و سعادتمند كسى است كه از وعده(عذاب) بترسد.
۲۹.الغُمرُ ۱۳ مَن وَثِقَ بِالعُمرِ. ۱۴
۲۹.نادان بى تجربه كسى است كه به عمر اعتماد كند.
۳۰.السَّخاءُ تَركُ التَّمَنّي عِندَ العَطاءِ. ۱۵
۳۰.سخاوت، منت ننهادن هنگام بخشش است.
۳۱.عِمادُ الدِّينِ الوَرَعُ، وَفَسادُهُ الطَّمَعُ. ۱۶
۳۱.ستون دين، پارسايى و تباهى دين، در طمع است.
۳۲.بَرَكَةُ المالِ في أداءِ الزَّكاةِ. ۱۷
۳۲.بركت مال، در پرداخت زكات است.
۳۳.ثَباتُ المُلكِ بِالعَدلِ ۱۸.
۳۳.پايدارى مُلك، به عدالت است.
۳۴.ثَوابُ الآخِرَةِ خَيرٌ مِن نَعيمِ الدُّنيا. ۱۹
۳۴.پاداش آخرت، از نعمت دنيا بهتر است.
۳۵.مَجلِسُ العِلمِ رَوضَةُ الجَنَّةِ. ۲۰
۳۵.محفل علمى، باغ بهشت است.
۳۶.مَجلِسُ الكِرامِ حُصونُ الكَلامِ. ۲۱
۳۶.مجلس بزرگواران، دژهاى سخن است. (يعنى گفته ها را امانت مى شمارند و آنها را فاش نمى كنند.)